گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

ای نفحه روحپرور باد صبا

بویی ده از آن زلف دلاویز به ما

آن زلف دلاویز که در سایه اوست

آن روی که هست آینه روی خدا

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

ای وعده بسی داده و ناکرده وفا

از اهل وفا نباشد این شیوه روا

رفتن به طواف کعبه کی سود کند

بی دین درست و صدق و بی سعی و صفا

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

ای عارف سر من عرف در اسما

آن کس که شناخت نفس بشناخت خدا

نفس تو چه نسبتش به ذات احد است

یک نکته بگو در این ره ای راهنما

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

ساقی برو و مده شرابم امشب

کز مستی چشم او خرابم امشب

افتاده ز چشم مردمانم چون اشک

زان همنفس آتش و آبم امشب

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

در عین علی سر الهی پیداست

در لام علی هوالعلی الاعلاست

در یای علی صورت حی القیوم

بشناس و بدان که اسم اعظم آنجاست

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

بینی تو هیات الف دارد راست

ابروی تو لام الف بود از چپ و راست

«هی » دایره گوش تو ای مظهر حق!

زین وجه تو را اله خوانند رواست

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

دینم (به) محمد و علی هست درست

در شوره زمین خارجی هیچ نرست

خواهی که ز حوض کوثرت آب دهند

رو مذهب «شاه » گیر و آن دین درست

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

اسرار خدا به نزد آدم حرف است

هم علم خدا به نزد خاتم حرف است

گر ذات و صفات بود اشیا طلبی

از حرف طلب که بود آدم حرف است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

فرقان رخت که فرق فرقان بشکست

موسی چو بدید لوح یزدان بشکست

تا سی و دو خط رویت آمد به ظهور

پرگار طلسم گنج پنهان بشکست

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

بیخ شجر قدس مرا در جان است

سر «انا» در میان او پنهان است

فعل از من و قول از او همه ایمان است

سر تا به قدم وجود من قرآن است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

آن نقطه که نکته ای در او پنهان است

آن نقطه وجود حوری و غلمان است

آن نقطه وجود آدم رحمان است

دریاب که اصل جمله قرآن است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

من مظهر نطق و نطق حق ذات من است

در هر دو جهان صدای اصوات من است

از صبح ازل هر آنچه تا شام ابد

آید به وجود و هست ذرات من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

طوف سر کوی یار طاعات من است

اوصاف جمال او مناجات من است

در من نگرد کسی که او را طلبد

کایینه ذات و صفتش ذات من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

آنم که خدای محض در پشت من است

وین قوت کاینات در مشت من است

منزل که قمر دارد و فرقان که رسول

اندر عدد حرف ده انگشت من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

آنم که جهان چو حلقه در مشت من است

وین قوت حق ز پشتی پشت من است

کونین و مکان و هر چه در عالم هست

در قبضه قدرت یک انگشت من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ذرات جهان روشن از انوار من است

عالم همه پرشور ز اقرار من است

تورات و زبور و صحف و فرقان انجیل

این جمله نمونه ای ز اسرار من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

آیینه جم عبارت از روی من است

«والیل اذا» کنایت از موی من است

گر عارف سر قاب قوسین شدی

می دان که دو حرف نون ابروی من است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

الله ز حال بندگان آگاه است

پیغمبر مات رهنمای راه است

بیزارم از آن دین که در او منسوخ است

دین دین محمد رسول الله است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

هر وصف که در شان کلام الله است

خاصیت او تمام بسم الله است

آن نقطه که آن در بی بسم الله است

آن خال رخ علی ولی الله است

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

در قاعده شریعت آگاه نبی است

در مرتبه حقیقت الله نبی است

بر تخت وجود آسمان توحید

هم شاه ولی آمد و هم ماه نبی است

نسیمی
 
 
۱
۲
۳
۵