گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

ز سودای سر زلفش سرم دنگ است و سودایی

بیا ای دنگه سر صوفی! ببین تا در چه سودایی

تو دنگ باده و بنگی نه از عشق خدا دنگی

از آن پیوسته دلتنگی به غفلت عمر فرسایی

تو را سودای سیم و زر، مرا آن سرو سیمین بر

[...]

۲۸ بیت
نسیمی