گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱

 

حضرت سلطان فلک پندار و رویش آفتاب؟

هر که را او بر کشد از خاک دانی چیست آب

پس اگر بر آب برتابد برانگیزد بخار

ور نظر در بحر فرمایند برانگیزد سحاب

این بخار از بس عفونت می ستاند جان پاک

[...]

۴ بیت
سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

شعرم چو گشت معجزه و سحر از او بکاست

گفتند همگنان تو کلیمی و این عصاست

بر بحر دست خواجه زدم خشک رود شد

گفتم بلی نشان عصا این بود عصاست

بار دگر چو بر دل سنگین او زدم

[...]

۴ بیت
سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷

 

فرخنده جمال ملک و دین را

چون من ز ملوک برگزیدم

بیزارم ازین و آن که او را

بهر کرم و هنر گزیدم

رویم بادا فکار چون زر

[...]

۴ بیت
سید حسن غزنوی