اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱
اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب
اگر امروز اگر فردا علی بن ابیطالب
فروغ دیده وحدت صفای سینه کثرت
بهشت خاطر دانا علی بن ابیطالب
لوای دولت شاهان صفای جان آگاهان
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
به وادیی که مروت پناه صیاد است
به خواب رفتن آهو نگاه صیاد است
خوش است دام رهایی نمای صید شکار
دل دویده ما صیدگاه صیاد است
به غیر سایه مژگان گریز گاهی نیست
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳
به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر است
به ملک طاقت من یاد انتظار پر است
برای خاطر او پاسبان گل شده ام
ز دل تپیدنم آیینه از غبار پر است
صدای ناله زنجیر ما نمی آید
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶
اضطرابم رهین طاقت باد
وحشتم صید دام الفت باد
عقل با ما چه می تواند کرد
سر دیوانگی سلامت باد
وعده عمر دوباره می خواهد
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸
دید در خواب که بر وضع جهان می خندد
شد جنون عاقل و دیوانه همان می خندد
دل پاک از من و کالای جهانی تزویر
نور این ماه به سامان کتان می خندد
دیده خجلت کشد از منع دل دور اندیش
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳
حیرانی ما باغ و بهار است ببینید
آیینه پر از نقش و نگار است ببینید
صحرای عدم مزرعه خار مغیلان
گرد ره ما آبله کار است ببینید
صیاد مرا چشم عدم حلقه دام است
[...]