×
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶
هر که چون خر فتنهٔ خواب و خور است
گرچه مردمصورت است آن هم خر است
ای شکم پر نعمت و جانت تهی
چون کنی بیداد؟ کایزد داور است
گر تو را جز بتپرستی کار نیست
[...]
۵۳ بیت
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵
هر که گوید که چرخ بیکار است
پیش جانش ز جهل دیوار است
کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید
هیچ گردندهای که بیکار است
چون نکو ننگری که چرخ به روز
[...]
۵۳ بیت
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷
ای حجت بسیار سخن، دفتر پیش آر
وز نوک قلم در سخنهات فروبار
هر چند که بسیار و دراز است سخنهات
چون خوب و خوش است آن نه دراز است نه بسیار
شاهی که عطاهاش گران است ستودهاست
[...]
۵۳ بیت
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۲
ای غره شده به پادشائی
بهتر بنگر که خود کجائی
آن کس که به بند بسته باشد
هرگز که دهدش پادشائی؟
تو سوی خرد ز بندگانی
[...]
۵۳ بیت