×
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۵
شب ز مستی شور در بزم شراب انداختیم
باده نوشان گل در آب و ما کتاب انداختیم
گفتگوی خط و رخساری دگر در خاطر است
خامه سر کردیم و مشکی در گلاب انداختیم
حسن می خواهند، مستان را به شمع و گل چه کار
[...]
۱۵ بیت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۹
اثر در عالم از دارا و اسکندر نمیبینم
سری همچون کلاه لاله در افسر نمیبینم
درین مجلس چراغی از که خواهد خواست پروانه
که غیر از شمع، یک سرزندهٔ دیگر نمیبینم
مرا ذوقی ز دانش نیست، لوح ساده در کار است
[...]
۱۵ بیت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶
اختیار گوشه درمان است، همت میکنم
مینشینم همچو عنقا و فراغت میکنم
تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت میکنم
هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
[...]
۱۵ بیت