گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

دوش از آب چشم خود در موج خون بودم شنا

من چنین در خون و مردم بی خبر زین ماجرا

مردم چشم از سرشکم غرقهٔ دریای خون

شمع عمر از آهِ سردم بر ره باد فنا

گه ز سوز دل چو شمعم می دوید آتش به سر

[...]

۳۹ بیت
خیالی بخارایی