گنجور

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰

 

از بس که گریه کردم و از بس کشیدم آه

طوفان آب و آتش ماهی گرفت و ماه

در انتظار آن که برآرم دمی به کام

چشمم سفید گشت که روی هنر سیاه

طوفان غصه چند توان خورد کاشکی

[...]

۱۹ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹

 

خواجه آمد از سفر رفتم به قصد دیدنش

خادمان گفتند نزد خواجه کس را بار نیست

باز گردیدم به سوی کلبه خود منفعل

هیچ محنت بر هنرمندان چنین دشوار نیست

از قضا بعد از دو روزی خواجه را دیدم به خواب

[...]

۱۹ بیت
ابوالحسن فراهانی