گنجور

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۶ - رزم شهریار با نقابدار زرد پوش

 

یکی سنگ افکند بر آن سوار

فرو داد پشت آن یل نامدار

کزو سنگ بگذشت شد بر زمین

که آمد سواری و اسپی بزین

بیاورد مرد جوان برنشست

[...]

۷۸ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷۱ - رفتن شهریار در قلعه مضراب دیو و آزاد کردن دلارام گوید

 

یکی کوه دید آن یل نامور

کز افراز او مرغ افکنده پر

یکی قلعه بر کوهسار بلند

بدو اندرون جای دیو دمند

بدی راه آن قلعه دشوار تنگ

[...]

۷۸ بیت
عثمان مختاری