×
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۹ - جنگ زوراه با ارهنگ دیو گوید
زواره کمر بند را تنگ کرد
برآشفت و آهنگ آن جنگ کرد
کشیدند صف در برابر سپاه
شد از گرد خورشید تابان سیاه
ز پیش صف ارهنگ آمد چو باد
[...]
۶۵ بیت
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۶ - دار زدن ارجاسپ گودرز پیر را گوید
دگر پور کشواد گودرز را
مر آن پیر بارای و باارز را
برآن تا سرانشان ببرم ز تن
به خون پسر اندرین انجمن
یلان را چنان بسته بر دار خوار
[...]
۶۵ بیت
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۲۱ - زخم زدن ارهنگ بانو گشسپ را گوید
چو آمد بر او تیر بارید چیر
نشد تیر بر گبر او جایگیر
یکی خشت برداشت آن دیو زشت
بزد بر بر ماه فرخنده خشت
زره بر درید و به پستان رسید
[...]
۶۵ بیت