×
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - خطاب بچند دوست مسافر خود
سلام من که رساند بدان خجسته دیار
که هست مجمع احباب و محضر احرار
ببقعه که درو دوستان من جمعند
چه دوست؟ جانم واز جان عزیز تر صد بار
هزار بوسه بر آن خاک برنهد وانگه
[...]
۱۵ بیت
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در شکایت
اندیشه دل دراز میبینم
بر دل در درد باز میبینم
بربود فلک امید من یکیک
یارب که چه ترکتاز میبینم
بر من که برهنهتنتر از سیرم
[...]
۱۵ بیت
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - این قطعه از دیگری است در مدح جمال الدین
شعر مخدوم من جمال الدین
که چو گل بردم سحر گه بود
آنکه از ضبط یک دقیقه آن
عقل و ادراک نیک گمره بود
لفظ و معنیش چونگل دوروی
[...]
۱۵ بیت