چه نیکو گفت آن پیر سخندان
بدان عامی سرگردان و حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و قرآن خوان و عابد
مرقعپوش و صاحب تاج و کشکول
میان مردمان گردیده مقبول
خطیب و واعظ و مفتی و قاضی
مدبر بر وقوف حال و ماضی
همه گشتی و شد کارت به سامان
کنون وقتست اگر گردی مسلمان
مسلمانی ورای این مقام است
بگویم با تو رمزی کان کدام است
به کس مپسند آنچت نیست درخور
مسلمانی همین است ای برادر
ولی ایمان ورای این و آنست
که ایمان علم خاص الخاص جانست
چو بشناسی یقین تو این معانی
حقیقت سر ایمان را بدانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.