ایا رخت زگریبان قمر برآورده
خط لب تو نبات از شکر برآورده
بدید روی تو خورشید گفت رنگ رخش
گلیست سرخ زروی قمر برآورده
در آینه چو خط سبز بر لبت بینی
زمردی شمر از لعل تر برآورده
بگیر آینه یی چون رخ تو در عرقست
بدست و، آب زآتش نگر برآورده
گلاب گلشن فردوس خورده تا چو رخت
درخت روضه حسنت زهر برآورده
بعهد جلوه طاوس حسن تو گرچه
جماعتی چو تذروند سر برآورده
اگرچه همچو مگس بر هوا کند پرواز
نه همچو مرغ بود مور پر برآورده
دل چو مرغ من از عشق دانه خالت
خروس وار فغان هر سحر برآورده
مقام با شرف کعبه کی بود هرگز
وگر چو کعبه بود از صبور برآورده
نشانده یوسف حسن توصد چو من یعقوب
بکنج کلبه احزان ودر برآورده
زچشم مست تو در کوی تو چو مدهوشان
شراب عشق مرا بی خبر برآورده
چو صبح داعی عشقت بر آسمان وجود
از آفتاب مرا پیشتر برآورده
برای روز نیاز تو سیف فرغانی
زبحر طبع هزاران گهر برآورده
بغیر بنده زضرابخانه خاطر
گدا که دید بدین سکه زر برآورده
بوصف تو دگری گر برآورد آواز
نه چون مناره بلندست هر برآورده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.