عاشق روی تو از کوی تو ناید در بهشت
نزد عاشق فخر دارد خاک کویت بر بهشت
عاشق عالی نظر آنست که کو بیند بچشم
روی تو امروز در دنیا و فردا در بهشت
وقت دیدار تو با درویش، شرکت کی بود
آن توانگر را که چون شداد هست از زر بهشت
عاشقان دوزخ آشام ترا امروز هست
در دل از یاد تو این معشوق جان پرور بهشت
عاشقت بستد بدست همت و از پس فگند
اندرین ره پیش او گر دوزخ آمد گر بهشت
چون دل بیگانگان جانا ز ذکرت غافلست
گر بود در خاطرش با یادت ای دلبر بهشت
بر امید صحت مستان خمر عشق تو
پای کوبند از طرب حوران بسی در هر بهشت
چون خضر آب حیات وصل چون یابد کسی
ایستاده در میان چون سد اسکندر بهشت
تا درو گوهر ز آب چشم عشاقت بیافت
شاهدان خلد را نگرفت در زیور بهشت
گر برحمت ننگری جنت بود همچون جحیم
ور قدم در وی نهی دوزخ شود یکسر بهشت
سیف فرغانی مکن بیرون خیال روی دوست
از درون خود که با حورست نیکوتر بهشت
گر کند در کوی تو عاشق بجنت التفات
هست بر عاشق غرامت هست منت بر بهشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با وجود اینکه دارد طوبی و کوثر بهشت
از تو با این قامت و لب کی بود خوشتر بهشت
نیست هرگز دلگشاتر از بهشت عارضت
هرچه باشد دلکش و جانبخش و جانپرور بهشت
داری از قد طوبی از رخ حور و از رخ سلسبیل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.