گنجور

 
سیف فرغانی

چو روی تو گل رنگین ندیدم

ترا چون گل وفا آیین ندیدم

من اندر مرکز رخسار خوبان

چو خالت نقطه مشکین ندیدم

ندیدم چون تو کس یا کس چو تو نیست

ز مشغولی بمه پروین ندیدم

چو تو ای بت رخت را سجده کرده

بت سنگین دل سیمین ندیدم

برآرم نعره عشقت چو فرهاد

که چون تو خسرو شیرین ندیدم

چو تو در روم نبود دلستانی

نه اندر چین ولی من چین ندیدم

بسوی سیف فرغانی نظر کن

که چون او عاشق مسکین ندیدم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode