گنجور

 
سنایی

پر شد ز شراب عشق جانا جامم

چون زلف تو درهم زده شد ایامم

از عشق تو این نه بس مراد و کامم

کز جملهٔ بندگان نویسی نامم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode