تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی
چون قلم گرد سر کویش به سر گردم همی
بهر آن بو تا که خورشیدی به دست آرم چنو
من به گرد کوی خیرهخیره برگردم همی
پس چو میدان فلک را نیست خورشیدی چو تو
چون فلک هر روز گرد خاک در گردم همی
آبروی عاشقان در خاکپایش تعبیهست
خاکپایش را ز بهر آب سر گردم همی
از پی گرد سم شبدیز او وقت نثار
گه ز دیده سیم و گه از روی زر گردم همی
روی تا دارم به کویش در بهشتم در بهشت
چون ز کویش بازگردم در سقر گردم همی
گه گهی از شرم تر گردم ز خشم آوردنش
بلعجب مردی منم کز خشم تر گردم همی
گر هنوز از دو لبش جویم غذا نشگفت از آنک
در هوای عشقش اکنون کفچه بر گردم همی
تا چو شیر او رخ به خون دارد من از بهر غذاش
همچو ناف آهو از خون بارور گردم همی
روی زرد من ز عکس روی چون خورشید اوست
زان چو سایه گرد آن دیوار و در گردم همی
گرچه هستم با دل آهوی ماده وقت ضعف
چون ز عشقش یادم آید شیر نر گردم همی
هر چه پیشم پوستین درّد همی نادرتر آنک
من سلیم از پوستینش سغبهتر گردم همی
با سنایی و سنایی گشتم اندر عشق او
باز در وصف دهانش پر درر گردم همی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق و دردناکی است که شاعر نسبت به معشوق خود دارد. شاعر از تمثیلهای مختلفی استفاده میکند تا احساساتش را بیان کند. او بیان میکند که میخواهد همیشه در اطراف معشوق خود بچرخد و در جستجوی اوست. عشق او چنان شدید است که حتی در غم دوری از او نیز به حالتهای مختلف دچار میشود؛ او بین شادی و غم در نوسان است و هر بار که به یاد معشوقش میافتد، احساساتش شدت میگیرد. شاعر از تنهایی و فراق و همچنین زیباییهای معشوق میگوید و به مقام والای عشق اشاره میکند. در نهایت، این شعر نشانگر عمق و شدت احساسات عاشقانه و کشش شدید عاشق به معشوق است.
هوش مصنوعی: من به دور چهره آن جوان شیرین رو میچرخم، چنین که مانند قلمی که دور سر کوی او میچرخد، من نیز دور او میچرخم.
هوش مصنوعی: برای آنکه خورشید را به دست آورم، مانند من در اطراف کوی عشق به تماشا میایستم و مدام رفت و آمد میکنم.
هوش مصنوعی: اگر در عالم آسمان، خورشیدی مانند تو وجود نداشته باشد، من نیز مانند زمین هر روز در گرد و غبار تو در حرکت هستم.
هوش مصنوعی: عاشقان برای حفظ آبرو و عزت خود، به پای محبوب خود مینگرند و حاضرند برای آن، هر تلاشی کنند. من نیز به خاطر آبروی عاشقان، همواره در اطراف پای او میچرخم و دور میزنم.
هوش مصنوعی: به دنبال نشانههای شبدیز (اسب نر زیبا) او هستم. گاهی اشکهای من چون نقره سرازیر میشود و گاهی از چهرهام طلا فرو میریزد.
هوش مصنوعی: هر زمان که به سوی محبوبم میروم، احساس میکنم که در بهشت هستم، اما وقتی از او دور میشوم، به عذاب و عزلت باز میگردم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات از شرم، بدنم سرخ میشود و از خشم زجر میکشم. چه تعجبآور است که من مردی هستم که از خشم خودم، شرمندهتر میشوم.
هوش مصنوعی: اگر هنوز از لبانش چیزی بخواهم، شگفتزده نمیشوم، چون اکنون در هوای عشقش، حتی برای یک قاشق هم دور او میگردم.
هوش مصنوعی: من میخواهم مانند شیری که چهرهاش به خون آغشته است، برای او به هر قیمتی که شده غذا فراهم کنم، بهگونهای که از خون زندگی بگیرم و بارور شوم، همانطور که آهویی به خاطر نیازش به تغذیه به خون وابسته است.
هوش مصنوعی: صورت رنگ پریده من از تصویر چهره او به مانند خورشید است. به همین خاطر، من چون سایهای در اطراف آن دیوار و در میگردم.
هوش مصنوعی: هر چند در حالت ضعف و ناتوانی مانند آهویی در حال فرار هستم، اما وقتی یاد عشقش میافتم، به شدت قوی و شجاع میشوم مانند یک شیر نر.
هوش مصنوعی: هر چه در زندگی با چالشها و سختیها مواجه میشوم، به نظر میرسد که این مشکلات کمتر میشوند و من، با وجود این که خالص و بیتعارف هستم، باز هم بیشتر تحت تأثیر آنها قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: به عشق او به سنایی و سنایی میپردازم و همچنان که درباره دهانش صحبت میکنم، از زیباییهای آن پر از گوهر و جواهر میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.