گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
عسجدی

دل دوش هزار چاره سازی میکرد

با وعده دوست عشقبازی میکرد

تا بر کف پای تو تواند مالید

دل را همه شب دیده نمازی میکرد

سعدی

شمع ارچه به گریه جانگدازی می‌کرد

گریه زده خندهٔ مجازی می‌کرد

آن شوخ سرش را ببریدند و هنوز

استاده بد و زبان‌درازی می‌کرد

خواجوی کرمانی

دیشب بت من چو ترکتازی می کرد

پنداشتم آن مگر ببازی می کرد

در مجلس ما کسی بجز شمع نبود

او نیز بسی زبان درازی می کرد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه