گنجور

 
صفی علیشاه

إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱۹) إِذٰا مَسَّهُ اَلشَّرُّ جَزُوعاً (۲۰) وَ إِذٰا مَسَّهُ اَلْخَیْرُ مَنُوعاً (۲۱) إِلاَّ اَلْمُصَلِّینَ (۲۲) اَلَّذِینَ هُمْ عَلیٰ صَلاٰتِهِمْ دٰائِمُونَ (۲۳) وَ اَلَّذِینَ فِی أَمْوٰالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴) لِلسّٰائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ (۲۵) وَ اَلَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ اَلدِّینِ (۲۶) وَ اَلَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذٰابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۲۷) إِنَّ عَذٰابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ (۲۸) وَ اَلَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حٰافِظُونَ (۲۹) إِلاّٰ عَلیٰ أَزْوٰاجِهِمْ أَوْ مٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُهُمْ‌ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (۳۰) فَمَنِ اِبْتَغیٰ وَرٰاءَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلعٰادُونَ (۳۱) وَ اَلَّذِینَ هُمْ لِأَمٰانٰاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رٰاعُونَ (۳۲) وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِشَهٰادٰاتِهِمْ قٰائِمُونَ (۳۳) وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَلیٰ صَلاٰتِهِمْ یُحٰافِظُونَ (۳۴) أُولٰئِکَ فِی جَنّٰاتٍ مُکْرَمُونَ (۳۵)

بدرستی که انسان آفریده شد بسیار حریص (۱۹) چون مس کند او را شری جزع‌کننده است (۲۰) و چون مس کند او را خیر منع کننده است (۲۱) مگر نمازگزاران (۲۲) آنان که ایشانند بر نمازشان همیشه (۲۳) و آنان که در اموالشان حقیست معلوم (۲۴) برای سایل و محروم (۲۵) و آنان که تصدیق نمی‌کنند بروز جزا (۲۶) و آنان که ایشانند از عذاب پروردگارشان ترسان (۲۷) بدرستی که عذاب پروردگارشان غیر مأمونست (۲۸) و آنان که ایشانند مر فروج خود را حفظ کننده (۲۹) مگر بر جفتهاشان یا آنچه مالک باشند یمینهاشان پس بدرستی که ایشان غیر ملامت‌شدگانند (۳۰) پس کسی که خواهش کرد ورای آن پس آن گروه ایشانند تعدی‌کنندگان (۳۱) و آنان که ایشانند مر امانتهاشان را و پیمانشان را رعایت‌کننده‌اند (۳۲) و آنان که ایشانند بگواه خود ایستادگان (۳۳) و آنان که ایشانند بر نمازهاشان محافظت‌کنندگان (۳۴) آن گروه در بهشتها گرامی داشته شده‌اند (۳۵)

آفریده گشته است آدم هَلُوع

بس حریص اعنی هم این دارد وقوع

عارفی پرسیده گردید از هَلُوع

گفت حق تفسیر کرده کن رجوع

چون رسد شرّی بر او باشد جزوع

چون رسد خیری بر او باشد منوع

جز مصلّ ین کآن جماعت از نیاز

هست ایشان را دوام اندر نماز

وآن کسان کز نیکی اعمالشان

حقّ معلومی است در اموالشان

بهر درویشی که هست او را سئوال

وآنکه محتاج است نی سائل به مال

وآن کسان کآن قوم بر روز جزا

هستشان تصدیق بی چون و چرا

وآن کسانی کز عذاب کردگار

مشفقون باشند یعنی ترس کار

زآنکه می باشد عذاب ربّشان

غیر مأمون نیست یعنی زو امان

وآن کسان ایشان فروج خویش ضبط

می کنند از غیر زنهاشان به ربط

آنچه یا گردیده مالک دستشان

نیست ایشان را ملامت اندر آن

هر که جوید منکحی پس غیر از این

آن گُره بگذشته اند از حد یقین

وآن کسان اندر امانات و عهود

می کنند ایشان رعایت در شهود

وآن کسان که بر گواهیشان قیام

می کنند از خوف خلاّق الانام

وآن کسان که بر نماز خویشتن

مر نگه دارند آداب و سنن

آن گُره باشند ایشان در بهشت

بس گرامی گشته از حسن سرشت