وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنٰاماً آلِهَةً إِنِّی أَرٰاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ (۷۴) وَ کَذٰلِکَ نُرِی إِبْرٰاهِیمَ مَلَکُوتَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ اَلْمُوقِنِینَ (۷۵) فَلَمّٰا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ رَأیٰ کَوْکَباً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی فَلَمّٰا أَفَلَ قٰالَ لاٰ أُحِبُّ اَلْآفِلِینَ (۷۶) فَلَمّٰا رَأَی اَلْقَمَرَ بٰازِغاً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی فَلَمّٰا أَفَلَ قٰالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّٰالِّینَ (۷۷) فَلَمّٰا رَأَی اَلشَّمْسَ بٰازِغَةً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی هٰذٰا أَکْبَرُ فَلَمّٰا أَفَلَتْ قٰالَ یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ (۷۸) إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً وَ مٰا أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (۷۹) وَ حٰاجَّهُ قَوْمُهُ قٰالَ أَ تُحٰاجُّونِّی فِی اَللّٰهِ وَ قَدْ هَدٰانِ وَ لاٰ أَخٰافُ مٰا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاّٰ أَنْ یَشٰاءَ رَبِّی شَیْئاً وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً أَ فَلاٰ تَتَذَکَّرُونَ (۸۰) وَ کَیْفَ أَخٰافُ مٰا أَشْرَکْتُمْ وَ لاٰ تَخٰافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللّٰهِ مٰا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطٰاناً فَأَیُّ اَلْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۸۱) اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمٰانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ اَلْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (۸۲) وَ تِلْکَ حُجَّتُنٰا آتَیْنٰاهٰا إِبْرٰاهِیمَ عَلیٰ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجٰاتٍ مَنْ نَشٰاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (۸۳) وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنٰا وَ نُوحاً هَدَیْنٰا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دٰاوُدَ وَ سُلَیْمٰانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسیٰ وَ هٰارُونَ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُحْسِنِینَ (۸۴) وَ زَکَرِیّٰا وَ یَحْییٰ وَ عِیسیٰ وَ إِلْیٰاسَ کُلٌّ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (۸۵) وَ إِسْمٰاعِیلَ وَ اَلْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنٰا عَلَی اَلْعٰالَمِینَ (۸۶) وَ مِنْ آبٰائِهِمْ وَ ذُرِّیّٰاتِهِمْ وَ إِخْوٰانِهِمْ وَ اِجْتَبَیْنٰاهُمْ وَ هَدَیْنٰاهُمْ إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ (۸۷) ذٰلِکَ هُدَی اَللّٰهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۸۸) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ آتَیْنٰاهُمُ اَلْکِتٰابَ وَ اَلْحُکْمَ وَ اَلنُّبُوَّةَ فَإِنْ یَکْفُرْ بِهٰا هٰؤُلاٰءِ فَقَدْ وَکَّلْنٰا بِهٰا قَوْماً لَیْسُوا بِهٰا بِکٰافِرِینَ (۸۹) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ هَدَی اَللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اِقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِکْریٰ لِلْعٰالَمِینَ (۹۰)
و هنگامی که گفت ابراهیم مر پدرش آزر آیا فرا میگیری بتان را خدایان بدرستی که میبینم ترا و قوم ترا در گمراهی روشن (۷۴) و همچنین مینمودیم ابراهیم را عجایب آسمانها و زمین و تا بوده باشد از یقینکنندگان (۷۵) پس چون تاریک شد بر او شب دید ستارهای را گفت این است پروردگار من پس چون غایب شد گفت دوست ندارم فرو روندگان را (۷۶) پس چون دید ماه را که بر آمد گفت اینست پروردگار من پس چون غایب شد گفت هر آینه اگر راه ننماید مرا پروردگارم هر آینه خواهم بود البته از گروه ستمکاران (۷۷) پس چون دید آفتاب را طالع گفت اینست پروردگارم این بزرگتر است پس چون غایب شد گفت ای قوم من بدرستی که من بیزارم از آنچه شرک میآورید (۷۸) بدرستی که من متوجه گردانیدم وجهم را از برای آنکه پدید آورد آسمانها و زمین را حقگرای و نیستم من از شرکآورندگان (۷۹) و مجادله کردند با او قومش گفت آیا مجادله میکنید با من در خدا و بتحقیق هدایت کرد مرا و نمیترسم از آنچه شریک میگردانید باو مگر آنکه خواهد پروردگار من چیزی را احاطه کرده پروردگارم همه چیز را از راه دانش آیا پس پند نمیگیرد (۸۰) و چگونه میترسم از آنچه شریک گرفتید و نمیترسید که شما شریک گرفتید بخدا آنچه را که فرو فرستاده نشد بآن بر شما حجتی پس کدام یک از این دو فرقه سزاوارترند بایمن بود اگر هستید که میدانید (۸۱) آنان که گرویدند و نه آمیختند ایمانشان را بستم آن گروه مر ایشانراست ایمنی و ایشانند هدایتیافتگان (۸۲) و آن بود دلیل ما که دادیم آن را بابراهیم بر قومش بلند میگردانیم ما مراتب آن را که میخواهیم بدرستی که پروردگار تو درست کردار داناست (۸۳) و بخشیدیم مر او را اسحق و یعقوب همه را هدایت کردیم و نوح را هدایت کردیم از پیش و از فرزندانش داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و همچنین سزا دهیم نیکوکاران را (۸۴) و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس همه از شایستگان بودند (۸۵) و اسماعیل را و الیسع را و یونس را و لوط را و همه را فزونی دادیم ما بر جهانیان (۸۶) و از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان و برگزیدیمشان و هدایت کردیمشان به راه راست (۸۷) آن هدایت خداست هدایت میکند بآن آن را که میخواهد از بندگانش و اگر شرک آورده بودند باطل شده بود از ایشان آنچه بودند که میکردند (۸۸) آن گروه آنانند که دادیمشان کتاب و حکمت و پیغمبری پس اگر کافر شوند بآنها اینها پس بحقیقت باز میداریم بآنها گروهی را که نباشند بآنها کافران (۸۹) آن گروه کسانیاند که هدایت کرد خدا بهدایتشان اقتدا کن بگو نه میخواهم از شما بر آن مزدی نیست آن مگر پند دادنی مرجانیان را (۹۰)
یاد کن وقتی که ابراهیم گفت
مر پدر را کو به ناحق بود جفت
کن به اهل مکه یعنی یاد او
خویش را دانند چون اولاد او
گیری این اصنام را آیا اِله
من، تو و قومت برون بینم ز راه
از خرد گردیده اید آیا جدا
هیچ کس خواند جمادی را اِله
همچنین او را نمودیم از یقین
روح و سرّ این سماوات و زمین
از بطون عالم اعنی مو به مو
منکشف کردیم عبرت را بر او
از عجایب های ملکوت برین
تا که باشد او مگر از موقنین
پس چو آمد شب بر او از روی فرض
تیرگی شب بپوشانید ارض
کوکبی را دید رخشان بر سپهر
قومی او را سجده کردندی به مهر
گفت آیا این بود پروردگار
بس بود نزد خرد نااستوار
پس فرو شد آن ستاره گفت این
آفل است و لآ أحِب الآفِلِین
تا چه جای آنکه خوانم موجدش
گردم از بهر عبادت ساجدش
پس چو طالع گشت بر گردون قمر
سجده بنمودند قومش سر به سر
گفت ابراهیم آیا این خداست
ز اعتراض این گفت یعنی نارواست
پس نهاد آن نیز هم رو بر غروب
گفت از تأیید علاّم الغیوب
ره به من ننماید ار پروردگار
همچنین از گمرهانم در مدار
یعنی این هم درخور تغییر بود
حادثان را در رسد تغییر زود
چونکه شب بگذشت و زد خورشید سر
دید او را روشن و تابنده تر
گفت این آیا خداوند من است
در تجلّی اکبر است و اَبین است
این بُد استدلال یعنی اینکه او
اکبر آمد باز خواهد شد فرو
چون بر او پیدا شد آثار زوال
گفت این هم یافت ای قوم انتقال
من بریَّم زآنچه انباز و شریک
با خدا گیرید و آن خود نیست نیک
روی خود مطلق نمودم سوی آن
کآفریده است این زمین و آسمان
از هر آن دین کو بود در روزگار
من نمودم دین توحید اختیار
هم نی ام من از گروه مشرکین
که جز او گیرند معبودی به دین
نزد آن کش باب دل مفتوح شد
این سه رتبه نفس و قلب و روح شد
کشف اول بهر عارف در طریق
کو به ظلمات طبیعت بُد غریق
انکشاف نفس بر نور و بهاست
کو به شب چون نور زهره بر سماست
بر گمان افتند اعضاء و حواس
کاینست ما را پرورنده بی قیاس
چونکه نور قلب تابد از افق
دزد شد معلوم کاین نبود قُنق
مر مدارک پیش او ساجد شدند
زآنکه اظهر زو ندیدند از پسند
در شب دیجور طبع تیره گون
اظهر از مه نیست چون آید برون
چون بتابد نور روح از شرق دل
رفت ظلمت ، شد کواکب مضمحل
یافتند انوار قلبی احتجاب
مه چه باشد چون درآمد آفتاب
این بود اکبر همانا در ظهور
تا نگردیده پدید الله نور
زآن سپس پیدا شود نور وجود
غیب عارف جملگی گردد شهود
رو نماید از جهت ها سوی او
باقی از هر سو چو بیند روی او
این تجلی ذاتی است ار واقفی
هیچ بر توحید ذاتش عارفی
بازگردم سوی ابراهیم راد
تا چه گفت اندر مقام انقیاد
چون ببردندش به نمرود عدو
دید مردی بس کریه المنظر او
ماهرویان گرد او از مرد و زن
بس تعجب کرد و آمد در سخن
کاین خدا این دیگران را از چه حال
کرده از خود خلق بهتر در جمال
پس به او جستند حجت قوم او
کز تو باشد ناپسند این گفت گو
گفت با من هیچ آیا احتجاج
می کنید اندر خدا از اعوجاج
وآنگهی بنمود با من راه راست
حق به توحیدش که او معبود ماست
من نترسم زآنچه بگرفتید آن
با خدا انباز بر ظنّ و گمان
زآنکه نبوند از جمادی بیشتر
احتمالی نیست ز ایشان بر ضرر
جز که خواهد از مکاره بهر من
چیزی آن پروردگار ذوالمنن
یعنی ار خواهد ضرر او در سبب
بر کسی چون تیرگی کآید ز شب
یا که دریا را کند اسباب غرق
یا که آتش را سبب سازد به حرق
این عجب نبود که اشیاء سر به سر
از خدا دارند در خلقت اثر
باشد آن پروردگار من محیط
بر هر آن چیزی هم از علم بسیط
چون رسیده علم او یعنی تمام
بر هر آن چیزی که او را هست نام
دور نبود پس اگر در علم او
باشد این کآید به من کُره از عدو
یاد نارید ایچ آیا بهر پند
فرق تا بدهید بین زهر و قند
در میان عاجز و قادر تمیز
ندهد آن کش نیست عقل و علم نیز
من چگونه ترسم از چیزی فقط
که به حق انباز کردید از غلط
می نترسید آنکه شرک آورده اید
بر خدا و انباز چیزی کرده اید
آنچه نفرستاده است او بر شما
تا به آن آرید شرک اندر خدا
بر شما باشد کتاب و حجتی
تا دلیل آرید زآن بر رخصتی
محض تقلید است یعنی این عمل
نز دلیل و حجتی اندر محل
پس کدام از این دو فرقه در بسیج
درخور آنند گر دانید هیچ
مشرک است و هم موحد دو فرق
کیست تا بر ایمنی زین دو احق
آن کسان کایمان به حق آورده اند
ره به وحدانیّتش بسپرده اند
هم به ظلم ایمان خود نامیختند
بی ستم بر حبل عدل آویختند
هست ایشان را ز دوزخ ایمنی
ره به حق بردند و رستند از منی
وآن همه برهان ما بود و دلیل
که عطاء کردیم و القاء بر خلیل
تا به آن حجت کند بر قوم خود
در مقام نفی شرک اندر رشد
هر که را خواهیم برداریم ما
پایه ها در ارتفاع و اعتلا
هست بس پروردگارت راستکار
هم به خفض و رفع دانا در مدار
ما به او اسحاق و یعقوب ای پناه
می ببخشودیم و بنمودیم راه
نوح را هم پیش از ابراهیم راد
راه بنمودیم بر وجه رشاد
همچنین بر بعضی از ذریّتش
راه بنمودیم بهر رتبتش
اوست داوود و سلیمان در سبل
همچنین ایّوب و یوسف از رسل
موسی و هارون که اندر سیرها
یافتند از ما جزاء و خیرها
همچنین کآنها شدند از ما بلند
هم جزاء بدهیم بر هر ارجمند
بر نکوکاران کنیم احسان چنین
باشی ار در جمع نَجزِی الْمُحسِنین
هم زکریا، یحیی و عیسی تمام
باز هم الیاس شایسته مقام
باز اسم عیل، فرزند خلیل
وآن یسع و آن یونس و لوط اصیل
جمله را دادیم فضلی مستبین
از نبوّت بر تمام عالمین
همچنین آباء و ذریّاتشان
وآن برادرها با آیاتشان
برگزیدیم آن جماعت را به خواست
راه بنمودیمشان بر راه راست
این است دین حق که بنمود او به راست
بر عباد خود هر آن کس را که خواست
بر نکوکاران خود این باشد جزاء
در ثواب و در نعیم و در عطاء
ور که ز ایشان بر سبیل فرض کس
شرک می آورد بر حق یک نفس
میشد آن اعمالشان نابود و نیست
لیک این دور از پیمبر یا ولی است
مشرکان را بلکه تهدیدی است سخت
هر که را توحید نبود نیست بخت
بر موحّد گشت هر فضلی تمام
بخت و اقبالش بود کمتر غلام
گر خدا داری بپرداز از دو کون
نیست حاجت بر کست از یار و عون
گر کسی را شد فزون علم و عمل
از تمام خلقِ عالم در مثل
پس برد حاجت به جز حق بر کسی
نیست قدرش ، کمتر است از هر خسی
آن گروهند انبیاء مستطاب
آنکه ما دادیم ایشان را کتاب
حکمت شرع و نبوّت پس اگر
گشت کافر کس بر آنها از بشر
قوم دیگر پس بر آن بگماشتیم
وز پی ایمانشان برداشتیم
نیستند ایشان بر آن کافر یکی
هم نباشند از وقوعش در شکی
یعنی ار بعضی بر آنها کافرند
بعض دیگر مؤمن و نیکو فرند
آن گروهند آنکه حقشان ره نمود
پس به ایشان اقتداء کن در عهود
این اشارت هم به سوی انبیاست
که خداشان بر نکویی رهنماست
یعنی اخلاقی که از پیغمبران
یافتی نیک، اقتداء میکن بر آن
می نشاید مصطفی(ص) را اقتداء
از نبییّن جز در اخلاق و ولاء
هیچ نبود در فروع و در اصول
اقتداء بر انبیاء ، شأن رسول
زآنکه اندر اصل دین تقلید نیست
فرعها هم جمله منسوخ از نبی است
اقتداء پس در صفات و سیرت است
که بر آن مأمور او از حضرت است
گو نخواهم هیچ من مزد و عطا
از پی پاداش دعوت از شما
نیست این تبلیغ و احکام مبین
جز که پندی بهر خلق عالمین
قدر حق نشناختند آنسان که بود
حق قدرش در تفاصیل وجود
ذره کی داند کمال آفتاب
جز که او بر قدر خود شد فیض یاب
یا که قطره قدر دریای شگرف
زانکه او را نیست آنسان ضبط و ظرف
چون که گفتند ایچ نفرستاده حق
بر بشر چیزی بسطری یا ورق
گو که بفرستاده گوئید آن کتاب
کامد آن موسی باو صاحب خطاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این آیات، ابراهیم به پدرش آزر میگوید که چرا بتها را به عنوان خدایان میپرستی و او و قومش در گمراهی به سر میبرند. ابراهیم مشاهده میکند که ستاره، ماه و خورشید هر یک در دورانی ظاهر و ناپدید میشوند و به این نتیجه میرسد که هیچیک از آنها نمیتوانند خدای او باشند، زیرا خداوند باید همیشگی و ثابت باشد. بنابراین، او به پرستش خدای یگانه روی میآورد و از بتپرستی بیزاری میجوید.
ابراهیم با قومش دربارهی توحید و خدای یگانه مجادله میکند و بر این نکته تأکید میکند که خداوند همه چیز را میداند و مسیر درست را برای او مشخص کرده است. او به ایمان باور دارد و بر این عقیده است که کسانی که ایمان خود را با ظلم درهم نمیآمیزند، در امنیت و هدایت هستند.
در ادامه، آیات به بیان نعمتهای الهی به ابراهیم و نسل او میپردازند، از جمله هدایت به پیامبران و نیکوکاران. در نهایت، ابراهیم به قومش نشان میدهد که اعتقاد به خدای یگانه و دوری از شرک، تنها راه نجات، هدایت و سعادت است.
هوش مصنوعی: حضرت ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا تو بتها را به عنوان خدا میپرستی؟ من میبینم تو و قومات در گمراهی واضحی هستید. به همین ترتیب، ما به ابراهیم آسمانها و زمین را نشان دادیم تا از جمله مومنان باشد. وقتی شب به او رسید، ستارهای را دید و گفت: این پروردگار من است. اما وقتی ستاره غروب کرد، گفت: من غروبکنندگان را دوست ندارم. سپس که ماه را درخشنده دید، گفت: این پروردگار من است. و وقتی ماه نیز غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، قطعاً از قوم گمراه خواهم بود. سپس وقتی خورشید درخشید، گفت: این پروردگار من است و این بزرگتر است. وقتی خورشید غروب کرد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شما شریک میکنید، بیزارم. به راستی که من روی خود را به سوی آنکه آسمانها و زمین را آفریدهام، میگردانم و از مشرکان نیستم. قومش با او به محاجه پرداختند و او گفت: آیا شما در مورد خدا با من محاجه میکنید در حالی که او مرا هدایت کرده است؟ و من از آنچه شما شریک میکنید، نمیترسم مگر اینکه پروردگارم چیزی بخواهد. پروردگارم به هر چیزی علم دارد. آیا شما به یاد نمیآورید؟ چگونه میتوانم از آنچه شما شریک میکنید بترسم در حالی که شما از اینکه به خدا چیزی نسبت میدهید نمیترسید، در حالی که او دلیلی دربارهاش نازل نکرده است؟ پس کدام یک از دو گروه سزاوارتر به امنیت است اگر شما علم دارید؟ کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را با ظلم نپوشانیدهاند، همینها هستند که امنیت دارند و خود هدایتیافتهاند. این است حجت ما که به ابراهیم در برابر قومش دادیم. ما هر کس را بخواهیم، درجاتش را بالا میبریم. پروردگار تو حکیم و داناست. و به او اسحاق و یعقوب عطا کردیم و هر دو را هدایت کردیم، و نوح را نیز پیش از این هدایت کردیم. و از نسل او داوود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون را هدایت کردیم و به همینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. زکریا، یحیی، عیسی و الیاس، همه از صالحان بودند. و اسماعیل، الیاسع، یونس و لوط نیز بودند و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و از پدران و نسلهایشان و برادرانشان، آنها را برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم. این هدایت خداست که به هر کس از بندگانش بخواهد، هدایت میکند. اگر آنها شریک میشدند، عملشان نابود میشد. اینها کسانی هستند که به آنها کتاب و حکم و نبوت دادیم. پس اگر اینها به این امر کفر بورزند، ما قومی را مأمور او کردیم که به آن کافر نخواهند بود. اینها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنها اقتدا کن. بگو: من برای این (رسالت) از شما اجری نمیخواهم، این چیزی جز یادآوری برای جهانیان نیست.
هوش مصنوعی: ابراهیم از پدرش آزر میپرسد که آیا به پرستش بتها ادامه میدهی. او به روشنی میبیند که او و قومش در گمراهی هستند. خدا به ابراهیم نشانههایی از آسمان و زمین نشان میدهد که او را به یقین میرساند. وقتی شب میشود، ابراهیم ستارهای میبیند و میگوید که این پروردگار اوست، اما وقتی ستاره غیب میشود، متوجه میشود که او نمیتواند پروردگارش باشد. سپس ماه را میبیند و میگوید که این نیز پروردگار اوست، اما وقتی ماه هم غیب میشود، میفهمد که هیچ یک از اینها نمیتوانند پروردگار او باشند. ابراهیم پس از آن خورشید را میبیند و میگوید که این بزرگتر است، ولی باز هم وقتی غیب میشود، متوجه میشود که او نیز نمیتواند پروردگارش باشد. در این صورت، او از شرک و پرستش این موجودات بیزار میشود و به سوی خدای واحد و حقیقی روی میآورد. ابراهیم با قومش در مورد خداوند بحث میکند و آنان را به تفکر دعوت میکند. او از عدم ترسش از بتها میگوید و تأکید میکند که خدای او بر همه چیز آگاه است. او به قومش میگوید که چطور میتواند از چیزی بترسد که خود آنها نیز یقین ندارند. ابراهیم به یکتاپرستی و تکیه بر هدایت الهی ادامه میدهد و از خداوند درخواست میکند که او را در راه راست هدایت کند. در ادامه، ابراهیم به افراد شایستهای مثل اسحق، یعقوب و دیگر پیامبران اشاره میکند و تأکید میکند که خداوند به هر کسی که بخواهد هدایت میکند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که در صورت شرک، اعمال آنان باطل میشود. او در نهایت میگوید که نیازی به پاداش برای تلاشهایش ندارد و تنها برای یادآوری حقیقت با دیگران سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر بسپار زمانی را که ابراهیم به پدرش گفت که او شریک نادرستی است.
هوش مصنوعی: به اهل مکه بگو که یاد او مثل فرزندانش در دلشان جا دارد.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم این بتهای بیجان را ببینم که خدایی برای من و قومت دارند و از راه راست منحرف شدهاند؟
هوش مصنوعی: آیا شما از خرد و اندیشه دور شدهاید که هیچکس نمیتواند تجلی جمادی را به عنوان خداوند بشناسد؟
هوش مصنوعی: ما به او نشان دادیم که روح و راز آسمانها و زمین بر اساس یقین چیست.
هوش مصنوعی: از عمق وجود عالم، حقیقتها را به طور دقیق و کامل بررسی کردهایم و درس عبرتی را برای او فراتر از همه چیز افشا کردهایم.
هوش مصنوعی: از شگفتیهای آسمانی این دنیا، آیا او جز از یقینداران است؟
هوش مصنوعی: وقتی شب فرا رسید، بهطور طبیعی زمین را با ظلمت شب پوشاند.
هوش مصنوعی: ستارهای درخشان را در آسمان دیدند که قوم او به خاطر زیباییاش به احترامش سجده کردند.
هوش مصنوعی: آیا این همان پروردگار است؟ برای عقل ناپایدار کافی بود؟
هوش مصنوعی: پس آن ستاره غروب کرد و گفت: این از دستهی افولکنندگان است و من افولکنندگان را دوست ندارم.
هوش مصنوعی: من در تلاش هستم تا به مقام و عظمت او بپردازم، به گونهای که در برابرش به سجده درآیم و او را عبادت کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که قمر بر آسمان ظاهر شد، مردم به طور یکسان و به احترام او، سر به سجده گذاشتند.
هوش مصنوعی: ابراهیم میگوید: آیا این موجود، خداست؟ و از این اعتراضش به این نتیجه میرسد که چنین چیزی نادرست است.
هوش مصنوعی: پس آن شخص، با رویی به سمت غروب، گفت که از طرف خداوند متعال تأیید شده است.
هوش مصنوعی: اگر پروردگار من را در زمره گمراهان قرار دهد، راهی به من نشان نخواهد داد.
هوش مصنوعی: این وضعیت نیز به تغییر نیاز داشت و حوادث به زودی دستخوش دگرگونی خواهند شد.
هوش مصنوعی: وقتی شب تمام شد و خورشید طلوع کرد، او را دید که روشنتر و درخشانتر شده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که آیا این موجود، که به عنوان بزرگترین تجلی خداوند شناخته میشود، واقعاً خداوند من است؟ و این موضوع برای او کاملاً روشن و آشکار است.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به این دارد که یک حقیقت بزرگ و مهم دوباره در آینده روشن خواهد شد. به نوعی، این یک یادآوری است که با گذشت زمان، واقعیتها و معانی عمیقتری از مسایل به وجود خواهد آمد و آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی نشانههای زوال و نابودی بر او نمایان شد، گفت: این هم از نشانههای تغییر و انتقال است، ای قوم.
هوش مصنوعی: من از چیزی که به خداوند شریک میگیرند و در آن شریک میشوند دور هستم، زیرا آن کار خوب نیست.
هوش مصنوعی: من تمام توجه خود را به خالق معطوف کردهام، کسی که این زمین و آسمان را آفریده است.
هوش مصنوعی: در هر زمانی که بود، من دین توحید را انتخاب کردم.
هوش مصنوعی: من از دستهای نیستم که جز خداوند معبودی دیگری بپرستند و به او ایمان داشته باشند.
هوش مصنوعی: در نزد آن شخصی که دلش به روی او باز شده، سه مرتبه از وجود انسان یعنی نفس، قلب و روح به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در آغاز راه، عارفان در مسیر خود به عمق تاریکیها و چالشهای دنیای مادی گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: آشکار شدن روح بر نور و ارزشش، که در شب مانند درخشش ستاره زهره در آسمان است.
هوش مصنوعی: اعضاء و حواس ما به این فکر افتادهاند که این ناز و نعمت بینظیری که داریم، آن کسی است که ما را تربیت کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که نور دل از افقی روشن میتابد، مشخص میشود که این نور به سادگی به دست نیامده است.
هوش مصنوعی: همه افراد در برابر او سجده کردند، زیرا از او چیزی نمیدیدند که آن را بپسندند.
هوش مصنوعی: در شب تاریک و بدون نور، وقتی فکری در دل تاریک من وجود دارد، مانند مه که نمیتواند روشن شود، چگونه میتواند بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: وقتی نور روح از سمت شرقی دل تابیده میشود، تاریکی کنار میرود و ستارهها به خاموشی میروند.
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب سر میزند، نور قلبی که در پرده است، پیدا میشود. به عبارت دیگر، وقتی حقیقتی آشکار میشود، درخشندگی و زیبایی آن قابل مشاهده خواهد بود.
هوش مصنوعی: اکبر در ظهور خود نمایان میشود و تا زمانی که نور خداوندی آشکار نشده است، همچنان در حالت ظهور باقی مانده است.
هوش مصنوعی: از آن پس، نور وجود پنهان عارف نمایان میشود و همه چیز به شهود و آگاهی میرسد.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاهی بیند از آن سمت به او، باقی همه جا از زیبایی او متوجه خواهند شد.
هوش مصنوعی: این نور درخشان، نشانهای از ذات خداوند است و اگر کسی به طور واقعی درک کند، به وحدت و یگانگی او پی خواهد برد.
هوش مصنوعی: به سوی ابراهیم راد برمیگردم تا ببینم در مقام تسلیم چه سخنی گفته است.
هوش مصنوعی: وقتی او را به نمرود بردند، دشمن مردی را دید که بسیار زشت و نازیبا بود.
هوش مصنوعی: زیبا رویان دور او از مردان و زنان بسیار حیرت کردند و سخن گفتند.
هوش مصنوعی: این خداوند چه تدبیری دارد که دیگران را به چه حال و وضعی درآورده است، در حالی که خودش به زیبایی و کمالی فراتر از آنها برخوردار است.
هوش مصنوعی: قوم او به دنبال دلیلی میگردند که به او نسبت داده شود، اما این گفته از نظر تو پسندیده نیست.
هوش مصنوعی: آیا با من بر سر خداوند و کجیهای زندگی بحث و جدل میکنید؟
هوش مصنوعی: سپس او به من نشان داد که راه درست در اعتقاد به یکتایی خداوند هست و او پروردگار ما است.
هوش مصنوعی: من از آنچه که شما به دست آوردهاید نمیترسم، زیرا با خداوند در ارتباط هستید و بر اساس گمان و شبهه عمل میکنید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چون از جماد (اشیای بیجان) بیشتر نیستند، بنابراین نمیتوانند به کسی ضرری برسانند. در واقع، وجود آنها نه تنها مفید نیست، بلکه به دلیل عدم توانایی و حس بیجان بودن، نمیتوانند آسیبزننده باشند.
هوش مصنوعی: به جز اینکه پروردگار مهربان و بخشنده، هیچ چیز دیگری از دوز و کلکها و فریبها برای من نمیخواهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به دیگران ضرر برساند، مانند تیرگی شب است که ناگهان و بیخبر سر میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که ممکن است دریا باعث غرق شدن کسی شود یا آتش موجب سوختن او گردد. به عبارت دیگر، اشاره به خطرات و عواقب ناشی از عناصر طبیعی میکند.
هوش مصنوعی: این طبیعی است که همه چیزها در جهان نشانی از خداوند و تأثیر او در آفرینش دارند.
هوش مصنوعی: پروردگار من همه چیز را در بر میگیرد و بر علم وسیع و گسترده تسلط دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که علم او به کمال رسیده است، یعنی او بر هر آنچه که نام دارد، آگاهی کامل پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر در علم او باشد، دور نیست که این اطلاعات به من برسد، حتی اگر از دشمن باشد.
هوش مصنوعی: هرگز فراموش نکن که تفاوت میان خوب و بد را درک کنی، تا بتوانی زهر را از قند تشخیص دهی.
هوش مصنوعی: در میان کسانی که ناتوان و توانا هستند، عقل و علم نمیتواند تفاوتی بین آنها قائل شود.
هوش مصنوعی: من از چیزی نمیترسم که شما آن را به حق و به درستی توضیح دادهاید و از اشتباهات دوری کردهاید.
هوش مصنوعی: نگران نباشید؛ شما که با خدای خود شریک کردهاید یا چیزی را با او همتراز قرار دادهاید، مشکلی ندارید.
هوش مصنوعی: هر چیزی که خداوند نازل نکرده، نباید به آن ایمان بیاورید و نباید آن را در کنار خدا قرار دهید.
هوش مصنوعی: بر شما لازم است که کتاب و دلیل معتبر داشته باشید تا بتوانید از آن برای اثبات مجاز بودن کاری استفاده کنید.
هوش مصنوعی: این عمل فقط به خاطر تقلید انجام میشود و هیچ دلیل و مدرکی در پشت آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کدام یک از این دو گروه در بسیج شایستهتر هستند، اگر واقعا بدانید؟
هوش مصنوعی: مردم در اعتقادات خود به دو دسته تقسیم میشوند: برخی به وجود خداوند و یگانگی او ایمان دارند و برخی دیگر به پرستش غیر خدا روی میآورند. در این میان، تفاوت این دو گروه چیست؟ چگونه میتوان مطمئن بود که از خطرات این دو نوع اعتقاد در امان هستیم؟
هوش مصنوعی: افرادِ باایمان در مسیر حقیقت قرار گرفتهاند و راه خود را به خداوند یکتا سپردهاند.
هوش مصنوعی: افراد به ظلم خود اعتقاد پیدا کردند و بدون اینکه تحت ستم باشند، به عدالت تکیه کردند.
هوش مصنوعی: آنها از عذاب دوزخ در امان هستند و با هدایت حق، از دنیای فانی رهایی یافتهاند.
هوش مصنوعی: این همه نشانه و دلیل ما بود که به خلیل روح عطا کردیم و او را راهنمایی کردیم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که او در تلاش است تا قوم خود را به وجود یک دلیل قاطع بر رامش در رهایی از شرک هدایت کند و به آنها نشان دهد که در حقیقت ، تنها راه رشد و ترقی، دوری از شرک است.
هوش مصنوعی: هر کسی را که بخواهیم، از او کمک میگیریم تا ما را در بالا رفتن و رسیدن به علو مقام یاری کند.
هوش مصنوعی: خداوند تو را با حقیقت راستین پرورش میدهد و او به خوبی میداند چگونه در زندگی تو تغییرات مثبت و منفی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: ما به او مانند اسحاق و یعقوب، که نماد لطف و محبت هستند، پناه میدهیم و راه را برایش روشن میکنیم.
هوش مصنوعی: قبل از ابراهیم، ما نوح را نیز به راه درست هدایت کردیم.
هوش مصنوعی: برخی از فرزندانش را به مقام و منزلتی خاص راهنمایی کردیم.
هوش مصنوعی: او همانند داوود و سلیمان در راهها و مسیرهای درست است، همچنین به مانند ایوب و یوسف از فرستادگان و پیامبران الهی است.
هوش مصنوعی: موسی و هارون در سفرهای خود به نعمتها و پاداشهایی از جانب ما دست یافتند.
هوش مصنوعی: آنها که در کارهای نیک و ارجمند از ما سرفراز و بلند مرتبه شدند، سزا و پاداشی شایسته دریافت خواهند کرد.
هوش مصنوعی: به نیکوکاران نیکی میکنیم، زیرا اگر در جمع آنها باشیم، جز خوبی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زکریا، یحیی و عیسی هر کدام مقام و عظمت خود را دارند، اما در میان آنها الیاس همچنان از همه شایستهتر و برجستهتر است.
هوش مصنوعی: این بیت به معرفی برخی از پیامبران و شخصیتهای مشهور تاریخ اشاره دارد. عیل، فرزند خلیل (ابراهیم)، به عنوان یکی از افراد مهم معرفی میشود و همچنین یسع، یونس و لوط که هر کدام نقش ویژهای در تاریخ و دین دارند. این افراد به خاطر اعمال و ویژگیهای برجستهشان شناخته شدهاند.
هوش مصنوعی: ما همه چیز را به فضلی که از نبوّت روشن است، نسبت دادیم و آن را بر تمام جهان نمایان ساختیم.
هوش مصنوعی: این متن به نسلها و خانوادهها اشاره دارد که به همراه برادرانشان و نشانههایشان در کنار هم قرار دارند.
هوش مصنوعی: ما آن گروه را انتخاب کردیم و با اراده خود، مسیر درست را به آنها نشان دادیم.
هوش مصنوعی: این حقیقت دین، به روشنی به بندگانش نشان داده شده است. هر کسی که بخواهد میتواند آن را درک کند.
هوش مصنوعی: پاداش نیکوکاران در مقابل کارهایشان، شامل خیر و نعمت و بخشش خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از میان آنها به فرضی بر حق شک بیاورد، مانند این است که به یک نفس کفر میورزد.
هوش مصنوعی: اعمال آنها میتوانست نابود و بیاثر شود، اما این موضوع به دور از جایگاه پیامبر یا ولی است.
هوش مصنوعی: مشركان را عذابی سخت در انتظار است و هر کسی که به یکتاپرستی اعتقاد نداشته باشد، خوشبختی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر فضیلت و خوبی که بر انسان مؤمن و یکتاپرست نازل میشود، به دلیل بخت و اقبال اوست و گویی او کمتر به بندگی دیگران در میآید.
هوش مصنوعی: اگر خدا را داری، نیازی به کسی دیگر نخواهی داشت. از دو جهان بینیاز خواهی بود و به یاری و کمک کسی احتیاجی نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: اگر کسی از همه مردم در علم و عمل برتری یافته باشد، مانند او در این دنیا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: پس از حق، هیچکسی به اندازه او شایسته و ارزشمند نیست. او از هر بیارزشتر نیز کمارزشتر است.
هوش مصنوعی: این افراد فرستادگان الهی هستند که ما به آنها کتاب آسمانی دادیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به اصول دین و پیامبری باور نداشته باشد، در واقع به عقل و دانش الهی که در شرع و وحی وجود دارد، کافر شده است.
هوش مصنوعی: ما گروه دیگری را برگزیدیم و به خاطر ایمانشان از آنها حمایت کردیم.
هوش مصنوعی: آنها هیچ یک بر این باور نیستند که در وقوع آن، شک و تردیدی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: برخی از آنها کافر هستند و برخی دیگر مؤمن و نیکوکار.
هوش مصنوعی: آن گروه افرادی هستند که حق بر آنها روشن شده است، پس در پیمانها و عهدهای خود به آنها اقتدا کن و از راهشان پیروی نما.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این اشاره به پیامبران است که خداوند آنها را در راه نیکوکاری هدایت کرده است.
هوش مصنوعی: اخلاقی که از پیامبران یاد گرفتی، خوب است؛ پس به آن عمل کن و پیروی کن.
هوش مصنوعی: مصطفی(ص) شایسته است که فقط در زمینهی اخلاق و دوستی با او، پیروی شود و نه در دیگر موارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در مسایل فرعی و اساسی، اقتدا به پیامبران و جایگاه رسول خدا را نمیسازد.
هوش مصنوعی: زیرا در اساس دین، تقلید وجود ندارد و فرعها نیز همگی از نبی منسوخ شدند.
هوش مصنوعی: پیروی از ویژگیها و رفتارهاست که او از سوی حضرت مأمور به آن شده است.
هوش مصنوعی: من از شما هیچ پاداش و نیکی نخواهم، حتی اگر دعوت کنید.
هوش مصنوعی: این تبلیغات و قوانین واضح تنها به عنوان درسی برای هدایت مردم جهان آمده است.
هوش مصنوعی: آنان حق را آنگونه که شایسته است نشناختند و چون باید به اهمیت و ارزش آن در جزئیات هستی توجه نکردند.
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای نمیداند که آفتاب چه کمالی دارد، جز اینکه خودش به اندازهی خود از آن بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: یا اینکه یک قطره نمیتواند عظمت و بزرگی دریا را به خوبی نشان دهد، چون این قطره هیچ ظرف و ظرفیتی ندارد که بتواند چنین عظمت و فراخی را در خود نگه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی گفتند که هیچ پیامبری از طرف حق برای بشر چیزی بر روی کاغذ یا به شکل نوشتار نفرستاده است، یعنی هیچ کتاب یا نوشتهای از سوی خداوند به انسانها نرسیده است.
هوش مصنوعی: بگو که به فرستاده بگویید آن کتاب آمده است، آن موسی که با او سخن گفته شده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.