گنجور

 
صفی علیشاه

قٰالَتِ اَلْأَعْرٰابُ آمَنّٰا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنٰا وَ لَمّٰا یَدْخُلِ اَلْإِیمٰانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوا اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ لاٰ یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمٰالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۴) إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتٰابُوا وَ جٰاهَدُوا بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أُولٰئِکَ هُمُ اَلصّٰادِقُونَ (۱۵) قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اَللّٰهَ بِدِینِکُمْ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۱۶) یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاٰ تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلاٰمَکُمْ بَلِ اَللّٰهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ‌ هَدٰاکُمْ لِلْإِیمٰانِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۱۷) إِنَّ اَللّٰهَ یَعْلَمُ غَیْبَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا تَعْمَلُونَ (۱۸)

گفتند آن بادیه‌نشینان که گرویدیم بگو ایمان نیاورده و لیکن بگوئید که اسلام آورده‌ایم و هنوز داخل نشده ایمان در دلهای شما و اگر اطاعت کنید خدا و رسولش را کم نگرداند شما را از کردارهاتان چیزی را بدرستی که خدا آمرزنده مهربانست (۱۴) جز این نیست که مؤمنان آنانند که گرویدند بخدا و رسولش پس شک نکردند و جهاد کردند بمالهاشان و نفسهاشان در راه خدا آن گروه ایشانند راستگویان (۱۵) بگو آیا آگاهی می‌دهید خدا را بکیشتان و خدا می‌داند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و خدا بهمه چیز داناست (۱۶) منت می‌نهد بر تو که اسلام آوردند بگو منت مگذارید بر من امتان را بلکه خدا منت می‌گذارد بر شما که برای ایمان اگر هستید راستگویان (۱۷) بدرستی که خدا می‌داند پنهان آسمانها و زمین را و خدا بیناست بآنچه می‌کنید (۱۸)

قَالَتِ الْأعرَابُ آمَنَّا تو گو

در جواب آن قوم را لَّم تُؤْمِنُواْ

زآنکه ایمان برتر از ظنّ شماست

لیک اگر گویید أسلَمنُا بجاست

نامده در قلبتان ایمان هنوز

صبح کاذب نیست نورش همچو روز

مر مسلمانی است اقرار لسان

تا بماند مال و جانش در امان

لیک ایمان باشد آن تصدیق دل

وآن نباشد بر مرادی محتمل

بذل مال و جان پی ایمان کند

نی که اندر بذل مالی جان کند

گر شما فرمان برید اندر قبول

با خلوصی از خدا و از رسول

کم نسازد چیزی از اعمالتان

اجر وافی بدهد اندر حالتان

زآنکه آمرزندگار است آن اِله

مهربان بر بنده در عفو گناه

نیست جز این مؤمنانند آن کسان

بر رسول و بر حق از قلب و لسان

بعد ایمان پس نیاوردند شک

بذل مال اندر جهاد آمد محک

در جهاد فی سبیل االله بر این

ترک مال و جان نمودند از یقین

راست باشد گر نمایند این گروه

دعوی ایمان به هر وجه از وجوه

یا بود با نفس سرکش در غزا

آنکه با حق است گوید در ولا

گو دهید آیا خبر از دین خویش

مر خدا را کو بود دانا ز پیش

داند آنچه در زمین است و سما

هم به هر چیزی است دانا جا به جا

بر تو منّت می گذارند ای رسول

زینکه اسلام از تو بنموده قبول

گو به من ننهید از اسلام خویش

منّتی بل حق نهد منّت به پیش

بر شما که راه بر ایمان نمود

راست گر گویید در دین از شهود

حق بداند غیب ارض و آسمان

وآنچه پوشیده است اندر این و آن

هم بود بینا بر آنچه می کنید

جمله اندر علم او باشد پدید