وَ لَمّٰا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذٰا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ (۵۷) وَ قٰالُوا أَ آلِهَتُنٰا خَیْرٌ أَمْ هُوَ مٰا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلاّٰ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (۵۸) إِنْ هُوَ إِلاّٰ عَبْدٌ أَنْعَمْنٰا عَلَیْهِ وَ جَعَلْنٰاهُ مَثَلاً لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ (۵۹) وَ لَوْ نَشٰاءُ لَجَعَلْنٰا مِنْکُمْ مَلاٰئِکَةً فِی اَلْأَرْضِ یَخْلُفُونَ (۶۰) وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّٰاعَةِ فَلاٰ تَمْتَرُنَّ بِهٰا وَ اِتَّبِعُونِ هٰذٰا صِرٰاطٌ مُسْتَقِیمٌ (۶۱) وَ لاٰ یَصُدَّنَّکُمُ اَلشَّیْطٰانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۶۲)
و چون زده شد پسر مریم مثلی آنگاه قوم تو از آن فریاد برمیآورند (۵۷) و گفتند آیا الهان ما بهترند با او نزدند آن را برای تو جز جدلی بلکه ایشانند گروهی خصومتکنندگان (۵۸) نیست او جز بنده که احسان کردیم بر او و گردانیدیم او را مثلی برای بنی اسرائیل (۵۹) و اگر خواهیم هر آینه گردانیم از شما ملائکه را در زمین که جانشین باشند (۶۰) و بدرستی که اوست هر آینه علمی برای قیامت پس شک میار بآن و پیروی کنید مر اینست راه راست (۶۱) و باز ندارد البته شما را شیطان بدرستی که او مر شما راست دشمنی آشکار (۶۲)
شد زده بر ابن مریم چون مثل
که پرستندش نصاری در محل
چون مسیح و عابدینش در جحیم
جملگی باشند با رنج الیم
با الهان گو که ما باشیم هم
اوست بهتر یا الهان نیست عم
عیسی ار حَصَب جهنم باشد او
گو که ما باشیم هم بی گفتگو
می نگفتند این مثل جز بر جدل
در خصومت این گُره سختند بل
وجه دیگر آنکه چون مدح مسیح
مصطفی(ص) میکرد با مریم صریح
مشرکان گفتند قصد اوست این
که پرستندش چو عیسی از یقین
وجه دیگر آنکه روزی با علی (ع)
گفت پیغمبر (ص) به گفتار جلی
کاندر این امّت تو را باشد مثل
همچو عیسی نزد قومش در عمل
فرقه ای غالی شدند او را به حق
فرقه ای کردند از وی طعن و دق
خنده کردند اهل غمز از این کلام
کابن عمش گشت پیغمبر مقام
آمد این آیت که بر عیسی مثل
ابن عمت را زدی چون در محل
گفت مشرک گر علی چون عیسی است
بهتر از عیسی است بت هم بت پرست
نیست عیسی غیر عبدی که بر او
کرده ایم اِنعام ما بی گفتگو
می بگرداندیم او را ما مثل
بهر اسرائیلیان در هر محل
قصه ای یعنی که بس باشد غریب
نزد آن کو دارد از دانش نصیب
بی ز والد کی وجودی پا گرفت
وین ز قدرتهای ما نبود شگفت
ور که هم خواهیم گردانیم هین
از شما افرشتگان اندر زمین
تا درآیند از پی هم چون شما
این چنین تبدیل سهل آید به ما
بر ملایک بنیۀ آدم بَدل
ما کنیم این اعجب است اندر مثل
اوست آن چیزی که دانسته به آن
می شود مانا قیامت ناگهان
یعنی اینکه عیسی آمد بی پدر
باشد از علم قیامت در اثر
زآن حقیقت کس نیابد آگهی
جز که گردد محرم سرّ اللهی
لیک زین رمزت صفی گوید یکی
گر اشارت فهم و صاحب مدرکی
دیده باشی خواب چیزی را که روز
عین آن واقع شود بی درد و سوز
نیست در خواب از طبیعت در شیوع
هیچ اسبابی که آن یابد وقوع
نور روحت اندک ار لامع شود
هر چه بینی عین آن واقع شود
آنچه در ملک طبیعت واقع است
در حقیقت عین آن بی مانع است
هست اسباب الهی غیر از آن
که تو بینی در طبیعت زو نشان
آن کسی بیند که از تن رسته است
جانش از بند طبیعت جسته است
چوب گر شد اژدها نبود عجب
کآن الهی بود نه از طبع و سبب
خارق عادات جمله این چنین
باشد ار روشندلی و تیزبین
عقلی ار باور نکرد این ساز را
گو نفهمد جان احمق راز را
در قیامت فهمد آن را لاعلاج
باز شد چون پردة طبع و مزاج
لَاتَمتَرُنَّ بِهَا یعنی که شک
ناورید اندر قیامت هیچ یک
هم نمایید از رسولم پیروی
این است راه راست نزد معنوی
بازتان باید ندارد دیو گرگ
کآن شما را دشمنی باشد بزرگ
دشمنیِ خود نمود او آشکار
کرده بیرونتان ز جنّت خوار و زار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.