گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا مُوسیٰ بِآیٰاتِنٰا إِلیٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَقٰالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۴۶) فَلَمّٰا جٰاءَهُمْ بِآیٰاتِنٰا إِذٰا هُمْ مِنْهٰا یَضْحَکُونَ (۴۷) وَ مٰا نُرِیهِمْ مِنْ آیَةٍ إِلاّٰ هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهٰا وَ أَخَذْنٰاهُمْ بِالْعَذٰابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۸) وَ قٰالُوا یٰا أَیُّهَا اَلسّٰاحِرُ اُدْعُ لَنٰا رَبَّکَ بِمٰا عَهِدَ عِنْدَکَ إِنَّنٰا لَمُهْتَدُونَ (۴۹) فَلَمّٰا کَشَفْنٰا عَنْهُمُ اَلْعَذٰابَ إِذٰا هُمْ یَنْکُثُونَ (۵۰)

و بتحقیق فرستادیم موسی را بآیتهای ما بسوی فرعون و جماعتش پس گفت بدرستی که منم فرستاده پروردگار جهانیان (۴۶) پس چون آوردشان آیتهای ما را آن‌گاه ایشان از آن خنده می‌کردند (۴۷) و نمی‌نمودیم ایشان را هیچ آیتی مگر که آن بزرگتر بود از مثلش و گرفتیم ایشان را بعذاب باشد که آنها بازگشت کنند (۴۸) و گفتند ای جادوگر بخوان برای ما پروردگارت را بآنچه پیمان کرده نزد تو بدرستی که مائیم هدایت‌یافتگان (۴۹) پس چون دفع کردیم از ایشان عذاب را آن‌گاه ایشان پیمان می‌شکنند (۵۰)

چون فرستادیم موسی را عیان

سوی فرعون و ملاء معجز نشان

که رسولم من ز ربّ العالمین

پس چو او آورد آیات مبین

خنده می کردند ایشان آن زمان

زآن علامتها که می آورد آن

ما بننمودیمشان هیچ آیتی

بر ردیف یکدگر در حجتی

جز که بود اکبر ز اُختش در نظر

یعنی از آن یک که بود از پیشتر

پس گرفتیم آن گُره را بر عذاب

مر به حق گردند باز از ناصواب

ز استغاثه می بگفتند آن کسان

رب خود را أیهَا الْساحِر بخوان

زآنچه نزد توست عهدش ز انتساب

وآن است ایمان یا دعای مستجاب

حاصل آنکه بهر ما می کن دعا

تا که او بردارد این محنت ز ما

بر تو ایمان آوریم، ار مندفع

گردد از ما این عذاب مجتمع

پس چو ز ایشان دفع کردیم آن عذاب

عهد خود در دم شکستند از شتاب