گنجور

 
صفی علیشاه

وَ مٰا تَفَرَّقُوا إِلاّٰ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَهُمُ اَلْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ لَوْ لاٰ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلیٰ أَجَلٍ مُسَمًّی لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ اَلَّذِینَ أُورِثُوا اَلْکِتٰابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (۱۴) فَلِذٰلِکَ فَادْعُ وَ اِسْتَقِمْ کَمٰا أُمِرْتَ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ مِنْ کِتٰابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اَللّٰهُ رَبُّنٰا وَ رَبُّکُمْ لَنٰا أَعْمٰالُنٰا وَ لَکُمْ أَعْمٰالُکُمْ لاٰ حُجَّةَ بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکُمُ اَللّٰهُ یَجْمَعُ بَیْنَنٰا وَ إِلَیْهِ اَلْمَصِیرُ (۱۵) وَ اَلَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اَللّٰهِ مِنْ بَعْدِ مٰا اُسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دٰاحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ شَدِیدٌ (۱۶)

و متفرق نشدند مگر پس از آنچه آمد ایشان را دانش از راه ستمی که بود میانشان و اگر نبود کلمه که پیش رفته از پروردگارت تا مدتی نام برده شده هر آینه حکم کرده شده بود میانشان و بدرستی که آنان که بمیراث داده شدند کتاب را از بعد ایشان هر آینه در شکی‌اند از آن بگمان اندازنده (۱۴) پس برای آن پس بخوان و ثابت باش چنان که فرموده شد و پیروی مکن مرادهای ایشان را و بگوی گرویدم بآنچه فرو فرستاد خدا از کتاب و فرموده شدم که عدالت کنم میان شما خداست پروردگار ما و پروردگار شما مر ما راست کردار ما و مر شما راست کردارتان نیست خصومتی میان ما و میان شما خدا جمع می‌کند میان ما و بسوی او بازگشت (۱۵) و آنان که خصومت می‌کنند در خدا از بعد آنکه اجابت کرده شد مر او را حجت ایشان باطل است نزد پروردگارشان و بر ایشانست غضبی و مر ایشان‌راست عذابی سخت (۱۶)

می پراکنده نگشتند آن فرق

جز ز بعد از علم کآمدشان ز حق

بر کتاب و بر رسل از عینشان

وین بُد از جبر و ستم مابینشان

یعنی از دانستگی بر مرسلین

اُمّتان را بود حقد و کبر و کین

همچنین دانسته گشتند از رسول

مر جدا این مشرکان ناقبول

گر نبُد سبقت گرفته مر کلام

از خدا تا وقت آنکه برده نام

حکم کرده می شدی مابینشان

از عذابی سخت و بد بر عینشان

وآن کسان که داده گشتند از کتاب

از پس بگذشتگان در انتساب

قصد از ایشانند ترسا و یهود

یا که کفار قریش اندر نمود

کآمد این قرآن پس از چندین کتاب

بهر ایشان وز عطاء بگشود باب

پس در آن کردند شک با شدتی

آن چنان شکی که بود از ریبتی

پس به این تقریب فَادعُ وَاستَقِم

آنچه را باشی تو مأمور از مهم

باش ثابت یعنی اندر دعوتت

هم به هر حکمی رسد هر نوبتت

هم مکن تو پیروی ز اهوائشان

وآنچه خوانندت بر آن ز آرایشان

مشرکان گفتند بدهیمت یقین

مال و دختر گر که برگردی ز دین

آمد آیت کاین مقالات است خام

تو به دعوت باش یکدل بر انام

بگرویدستم بگو من بر صواب

آنچه را حق کرده نازل از کتاب

همچنین مأمورم از ربّ الکرم

بر سویّه بینتان باشم حکم

آن خدا کو خالق اشیاء همه است

آفرینندة شما و ما همه است

هست ما را مر جزای کرده ها

هم شما بینید از کرده جزا

می نماند از قوّت حق زآیتی

خصمیی مابین ما یا حجتی

ظاهر است و غالب اعنی ذوالجلال

در سخن نبود خصومت را مجال

زین سپس دیگر کس ار کرد احتجاج

آن نباشد جز عناد و جز لجاج

بین ما را جمع حق خواهد نمود

سوی او برگشت خواهد بود زود

حجت اندر حق کسانی که کنند

زو اجابت کرده زآن پس که شدند

در ازل کردند توحیدش قبول

یا یهودان پیش از آن کآید رسول

بر وی از نعت و صفت مؤمن بُدند

سر ز تمکینش چو آمد وازدند

حجت ایشان را مگر در نزد رب

باطل است و هست بر ایشان غضب

هم عذابی باشد ایشان را شدید

شد به جنگ بدر آثارش پدید