گنجور

 
صفی علیشاه

بسم االله الرحمن الرحیم

حم (۱) عسق (۲) کَذٰلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اَللّٰهُ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (۳) لَهُ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ‌ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَلِیُّ اَلْعَظِیمُ (۴) تَکٰادُ اَلسَّمٰاوٰاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ اَلْمَلاٰئِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی اَلْأَرْضِ أَلاٰ إِنَّ اَللّٰهَ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ (۵) وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیٰاءَ اَللّٰهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ مٰا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ (۶) وَ کَذٰلِکَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُریٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا وَ تُنْذِرَ یَوْمَ اَلْجَمْعِ لاٰ رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی اَلْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی اَلسَّعِیرِ (۷) وَ لَوْ شٰاءَ اَللّٰهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ لٰکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشٰاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ اَلظّٰالِمُونَ مٰا لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ (۸) أَمِ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیٰاءَ فَاللّٰهُ هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ هُوَ یُحْیِ اَلْمَوْتیٰ وَ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۹) وَ مَا اِخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اَللّٰهِ ذٰلِکُمُ اَللّٰهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ (۱۰)

بنام خدای بخشندۀ مهربان

حم (۱) همچنین وحی می‌فرستد بسوی تو و بسوی آنان که بودند پیش از تو خدای غالب درست کردگار (۳) مر او راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و اوست بلند مرتبه بزرگ (۴) نزدیک است که آسمانها چاک چاک شوند از بالاشان و ملائکه تسبیح می‌کنند بستایش پروردگارشان و آمرزش می‌طلبند برای آنکه در زمین است دانسته باش که خدا اوست آمرزنده مهربان (۵) و آنان که گرفتند از غیر او دوستان خداست نگهبان برایشان و نیستی تو بر ایشان گماشته (۶) و همچنین وحی کردیم بتو قرآنی عربی تا بیم کنی اصل قریه‌ها را و آنکه پیرامون آنست و بیم کنی از روز جمعیت نیست شکی در آن پاره باشند در بهشت و پاره باشند در دوزخ (۷) و اگر خواسته بود خدا هر آینه کرده بود ایشان را امتی واحد و لیکن داخل می‌کند آن را که خواهد در رحمتش و ستمکاران نیست مر ایشان را هیچ دوستی و نه یاری‌کننده (۸) یا گرفتند از غیر او دوستان پس خدا اوست خداوند و او زنده می‌کند مردگان را و او بر همه چیزی تواناست (۹) و آنچه اختلاف کردید در آن از چیزی پس حکمش بخداست آنست خدای پروردگارم بر او توکل کردم و بسوی او بازگشت می‌نمایم (۱۰)

گفته ایم از پیش شرح حا و میم

عین و سین و قاف چبود ای حکیم

حق مطلق عالم سرّ قدم

همچنین سویت کند وحی از کرم

هم به سوی آنکه بودند از تو پیش

از رسولان هر که بُد در عصر خویش

آن خدای غالب دانا به راست

باشد او را آنچه در ارض و سماست

هم به ذات خود علیّ است و عظیم

نارسا بر عظمتش عقل سلیم

هست یعنی عقل و فهم ممکنات

اندر ادراک علوّش محو و مات

هست نزدیک آنکه بشکافد ز هم

نُه سپهر از هیبتش در نیم دم

هم به تسبیحش ملایک صبح و شام

بر سپاس رب خویش اندر مقام

مغفرت خواهند بر اهل زمین

از جناب قدس ربّ العالمین

می بدانید اینکه خلاّق جهان

اوست آمرزندگار و مهربان

وآنکه بگرفتند حق را یار و دوست

بر عملهاشان نگهبان جمله اوست

نیستی مانا تو بر ایشان وکیل

بر تو واینسان وحی کردیم ای خلیل

زین کتاب تازی اندر ماجری

تا تو بدهی بیم بر أم الْقُری

وآنچه در اطراف مکه است از بلاد

از تمام رَبع مسکون در رشاد

بدهی از روز قیامت بیمشان

نیست شک در وی کنی تعلیمشان

فرقه ای باشند ز ایشان در بهشت

فرقه ای هم در سعیر و جای زشت

ور خدا می خواست می گرداندشان

امّتی واحد به یک نام و نشان

لیک یُدخِلُ مَن یَشَآءِ فِی رَحمَتِه

ظَّالِمُونَ مَالَهِم فِی نِقمَتِه

دوستی یاری که در یوم الحساب

باز ایشان را رهانَد از عذاب

بل گرفتندی جز از حق دوستان

پس خدا باشد ولیّ، نه غیر آن

زنده سازد مردگان را جمله وی

مر توانا ذات او بر کلّ شیء

وآنچه در وی می نمایید اختلاف

از هر آن چیزی که هست از دُرد و صاف

هست حکمش پس مفوّض بر خدا

ذَلِکُم االلهُ رَبِّی بِالْعَطَا

من بر او کردم توکل در امور

بازگردم هم به سویش بالحضور