هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ (۱۱۹) إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةࣱ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةࣱ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطࣱ (۱۲۰)
آگاه باشید شما آنهائید که دوست دارید ایشان را و دوست ندارند شما را و میگروید بکتاب همهاش و چون ملاقات کردند شما را گفتند ایمان آوردیم و چون خلوت کردند گزیدند بر شما سر انگشتان را از خشم بگو بمیرید بخشمتان بدرستی که خدا دانا است بذات سینهها(۱۱۹) اگر مس میکند شما را خوبی بدمیایدشان و اگر رسد شما را بدی شاد میشوند بآن و اگر صبر کنید و بپرهیزید ضرر نمیرساند شما را مگر ایشان چیزی بدرستی که خدا بآنچه میکنند فرا رسنده است (۱۲۰)
نک شما گیرید ایشان را به دوست
وآن شما را دشمنند از مغز و پوست
مار را گیرید بهر خویش یار
در کمین وآن تا برد زهری به کار
خود شما دارید در هنگامه ها
جمله ایمان بر کتاب و نامه ها
وآن کسان که عقل و دین کردند گم
بر شما گویند امَنّا بِکُم
لیک چون خلوت کنند انگشت خویش
میگزند از غیظتان بر دین و خویش
گو بمیرید اندر این خشم و غرور
حق بود آگاه بر سِرّ صدور
وآنچه را دارید اندر سینه ها
از نفاق و حقد و خشم و کینه ها
گر شما را نیکی ای از حق رسد
آن خسیسان را بد آید از حسد
ور بدی پیش آید از کم یا زیاد
میشوند ایشان فرحناک از عناد
صبر و پرهیز ار کنید از بد نشان
هیچتان نبود گزند از کیدشان
زآنکه حق باشد محیط و مقتدر
بر همه اعمالشان در جهر و سِر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.