گنجور

 
صفی علیشاه

اُتْلُ مٰا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ اَلْکِتٰابِ وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهیٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اَللّٰهِ أَکْبَرُ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا تَصْنَعُونَ (۴۵) وَ لاٰ تُجٰادِلُوا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ إِلاّٰ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنّٰا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنٰا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلٰهُنٰا وَ إِلٰهُکُمْ وٰاحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (۴۶) وَ کَذٰلِکَ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلْکِتٰابَ فَالَّذِینَ آتَیْنٰاهُمُ اَلْکِتٰابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هٰؤُلاٰءِ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مٰا یَجْحَدُ بِآیٰاتِنٰا إِلاَّ اَلْکٰافِرُونَ (۴۷)

بخوان آنچه را وحی کرده می‌شود بتو از کتاب و بر پای دار نماز را بدرستی که نماز نهی می‌کند از کار زشت و ناپسند و هر آینه ذکر خدا بزرگتر است و خدا می‌داند آنچه می‌کنید (۴۵) و مجادله مکنید با اهل کتاب مگر بآنچه آن بهتر است آنان که ستم کردند از ایشان و بگوئید ایمان آوردیم بآنچه فرو فرستاده شد بما و فرو فرستاده شد بشما و اله ما و اله شما یکی است و مائیم مر او را منقادان (۴۶) و همچنین فرو فرستادیم بسوی تو کتاب را پس آنان که دادیمشان کتاب ایمان می‌آورند بآن و از اینها یعنی کفار قریش و اهل مکه کس هست که می‌گرود بآن و انکار نمی‌ورزند بآیتهای ما مگر کافران (۴۷)

اتْلُ مَآ أوحِیَ إلَیکَ مِنْ کِتَاب

دار برپا مر نماز ای ذولباب

کآن خود از فحشاء و منکر ناهی است

وز هر آنچه زشتی و گمراهی است

هر نمازی ناهی است از منکری

هم گشاید بر تو از معنی دری

در مقام جسم و نفس و قلب و روح

سرّ اخفی و خفی اندر فتوح

هر مقامی را نمازی درخور است

ذکر سالک اندر اخفی اکبر است

کاندر آنجا جمله از خود فانی است

نیست خلقی ذکر او ربّانی است

شرح این معنی به تفصیل تمام

گفته ایم از پیش هر جا در کلام

کن مجدد سیر در شرح سُوَر

حاجت ار داری به تجدید نظر

تا چه باشد فعل هر عالی و دون

گفت وَاللهَ یَعلَمُ مَا تَصنَعُون

مر جدل نکنید با اهل کتاب

جز به نیکوتر بیانی در خطاب

هست یا بر اهل نجران این مقال

یا بود منسوخ از حکم قتال

لیک بر زعم صفی منسوخ نیست

چون قتال آخر دوا در ایمنی است

در مقام گفتگو باید سخن

هر زمان باشد به وجهی بس حسن

غیر استمکارگان ز اهل ضلال

کابتداء کردند ایشان بر قتال

ما به ایمانیم گویید از ولا

بر هر آن چیزی که شد نازل به ما

وآنچه نازل بر شما شد بی قصور

یعنی آن تورات و انجیل و زبور

هست واحد خالق ما و شما

گردن اندر حکم او هِشتیم ما

همچنان که انبیاء را ما کتاب

سابقاً نازل نمودیم از صواب

هم فرستادیم قرآن بر تو نیز

پس خود ارباب کتب ز اهل تمیز

بگروند ایشان به قرآن بی سخن

پیش از این یا بگرویدند اهل فن

از صفات و نعت پیغمبر به او

بگرویدند اهل دین بی گفتگو

زین گُره کاهل که تا بینند باز

یا که اهل مکه و اعراب حجاز

کس بود که او به قرآن بگرود

غیر کافر که بر او منکر شود

کس نشد منکر به آیت های ما

غیر کافر کوست دور از رای ما