وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ مٰا کٰانَ لَهُمُ اَلْخِیَرَةُ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ تَعٰالیٰ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (۶۸) وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ مٰا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ مٰا یُعْلِنُونَ (۶۹) وَ هُوَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ لَهُ اَلْحَمْدُ فِی اَلْأُولیٰ وَ اَلْآخِرَةِ وَ لَهُ اَلْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۷۰)
و پروردگار تو میآفریند آنچه میخواهد و اختیار میکند نباشد مر ایشان را اختیار دانم پاک بودن خدا را و برتر آمد از آنچه شریک میآوردند (۶۸) و پروردگار تو میداند آنچه را پنهان میدارد سینههاشان و آنچه آشکار میکنند (۶۹) و اوست خدا نیست الهی مگر او مر او راست ستایش در دنیا و آخرت و مر او راست حکم و بسوی او برگردانیده میشوید (۷۰)
می کند خلق آنچه خواهد کردگار
هم نماید آنکه نیک است اختیار
بر رسالت برگزیند یعنی او
آنکه باشد بهتر اندر وصف و خو
تا نگوید هر خسیسی بوالفضول
کز چه کرده حق محمّد(ص) را رسول
از عرب باید نماید اختیار
دیگری را کوست با نام و تبار
همچنین هستند هر دور ای همام
که کنند ابلیس رویی با کرام
هر دمی آرند انکاری ز نو
چون سگی کز نور ماه آید به عو
من از این نامردمان بسیار چیز
دیده و بشنیده ام گاه ستیز
شرحی ار گویم از آن گفتارها
خیره از حیرت شود ابصارها
هست ظاهر نزد ارباب خرد
گفته ها که خیزد از حقد و حسد
درگذر زآن قابل تقریر نیست
این زمان جز نوبت تفسیر نیست
پاک از آن باشد خدای لم یزل
که کند بر اختیار کس عمل
هم بلند و برتر از آن کآورد
شرک بر وی بوالفضولی بی خرد
داند آن پررودگارت در صدور
آنچه می پوشند از حقد و شرور
هم بداند آنچه سازند آشکار
طعن قرآن و نبی را زآن گذار
وَ هُوَ الله لَآ إلَهَ غَیرِهُ
در دو دنیا حمد باشد بهر او
هم بود در حکم او فرمانروا
سوی او گردید راجع در جزا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.