گنجور

 
صفی علیشاه

وَ مٰا أَرْسَلْنٰاکَ إِلاّٰ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ (۱۰۷) قُلْ إِنَّمٰا یُوحیٰ إِلَیَّ أَنَّمٰا إِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۰۸) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلیٰ سَوٰاءٍ وَ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ أَمْ بَعِیدٌ مٰا تُوعَدُونَ (۱۰۹) إِنَّهُ یَعْلَمُ اَلْجَهْرَ مِنَ اَلْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ مٰا تَکْتُمُونَ (۱۱۰) وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ وَ مَتٰاعٌ إِلیٰ حِینٍ (۱۱۱) قٰالَ رَبِّ اُحْکُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا اَلرَّحْمٰنُ اَلْمُسْتَعٰانُ عَلیٰ مٰا تَصِفُونَ (۱۱۲)

و نفرستاد ترا مگر رحمتی مر عالمیان را (۱۰۷) بگو جز این نیست که وحی کرده می‌شود بمن که نیست اله شما مگر اله واحد پس آیا هستید مسلمانان (۱۰۸) پس اگر روی گردانند پس بگو آگاه کردیم شما را بر یکسانی و نمی‌دانم که آیا نزدیک و یا دور است آنچه وعده داده می‌شود (۱۰۹) بدرستی که او می‌داند آشکار از گفتار را و می‌داند آنچه پنهان می‌دارید (۱۱۰) و نمی‌دانم شاید که آن فتنه باشد مر شما را و کام یافتن تا وقتی (۱۱۱) گفت پروردگار من حکم کن بحق و پروردگار ما بخشاینده است که یاری خواسته شده بر آنچه وصف می‌کنید (۱۱۲)

نی فرستادیم بر خلق زمین

ما تو را جز رحمةٌ للعالمین

گو به مردم إنَّمَا یُوحَی إلَی

نیست جز این کآن خدای فرد حیّ

که شما را اوست معبودی بجا

واحد و یکتاست بی چون و چرا

پس شما هستید آیا مسلمون

گر که برگردند پس از رأی دون

پس بگو کآگاهتان کردم عیان

بر سویّه آنکه مأمورم بدان

یعنی آئین عدالت بر امور

کآن بود از میل و خود رایی به دور

من ندانم که قریب است آن وعید

که شما را داده است او یا بعید

یعنی آنچه وعده داده می شوید

خود ز قتل و اُسر و انذار شدید

بر شما گردند غالب مسلمین

داند او تا خود تا شود کی واقع این

حق بداند آنچه گویید آشکار

وآنچه را دارید هم در استتار

هم ندانم من نشد چون وحی رب

چیست تأخی ر عقوبت را سبب

شاید آن باشد شما را امتحان

چو آزماید نیک و بد را در جهان

یا که برخورداری ای شاید بود

تا به وقت مرگتان چون در رسد

ای پیمبر امر خود با حق گذار

گو تو رَبِّ احکُم به حق لیل و نهار

زآن همی می گفت در میدان کین

حکم کن مابین ما و مشرکین

رَبّنَا الرَّحمَن خدای مستعان

بر هر آنچه می کند اوصاف آن

ما ز حق خواهیم یاری دم به دم

بر هر آنچه ثبت لوح است از قِدم

یعنی آنچه کآن به وفق مشیّت است

حکم آن صادر ز کلک قدرت است

برخلاف حق بود آنچه شما

میلتان باشد به مغلوبیِ ما

بلکه ما غالب شویم و کامکار

هم شما مغلوب ما در کارزار