گنجور

 
صفی علیشاه

وَ اَللّٰهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلیٰ بَعْضٍ فِی اَلرِّزْقِ فَمَا اَلَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلیٰ مٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوٰاءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اَللّٰهِ یَجْحَدُونَ (۷۱) وَ اَللّٰهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوٰاجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوٰاجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ اَلطَّیِّبٰاتِ أَ فَبِالْبٰاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اَللّٰهِ هُمْ یَکْفُرُونَ (۷۲) وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مٰا لاٰ یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ شَیْئاً وَ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ (۷۳) فَلاٰ تَضْرِبُوا لِلّٰهِ اَلْأَمْثٰالَ إِنَّ اَللّٰهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ (۷۴) ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکاً لاٰ یَقْدِرُ عَلیٰ شَیْ‌ءٍ وَ مَنْ رَزَقْنٰاهُ مِنّٰا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ یَسْتَوُونَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۷۵)

و خدا افزونی داد برخی از شما را بر برخی در روزی پس نباشند آنان که افزونی داده شدند برگردانندگان روزیشان بر آنچه مالک شد دستهاشان پس ایشان در آن یکسانند آیا پس نباشند بنعمت خدا انکار می‌کنند (۷۱) و خدا گردانید برای شما از خودهاتان جفتها و گردانید برای شما از جفتهاتان پسران و نوادگان و روزی داد شما را از پاکیزه‌ها آیا پس بباطل می‌گروند و بنعمت خدا ایشان کفران می‌ورزند (۷۲) می‌پرستند از غیر خدا آنچه مالک نمی‌باشد برای ایشان روزی از آسمان و زمین چیزی را و توانایی ندارند (۷۳) پس مزنید برای خدا مثلها را بدرستی که خدا می‌داند و شما نمی‌دانید (۷۴) زد خدا مثلی بندۀ درم خریده که قادر نیست بر چیزی و کسی که روزی دادیم او را از خود روزی خوبی پس او انفاق می‌کند از آن پنهان و آشکارا آیا یکسان می‌باشد ستایش مر خدا را بلکه بیشتر ایشان نمی‌دانند (۷۵)

بعض را حق کرده بر بعضی فزون

از شما در رزق و مال اندر نمون

پس نی اند آنانکه در مال افضلند

مال خود بر زیردستان تا هلند

بندگان را خواجگان یعنی شریک

در منال خود کنند از خُلق نیک

پس شوند ایشان مساوی در نظر

در میانشان نیست تمییزی دگر

پس کنند آیا به نعمت های حق

مردمان انکار بر نامستحق

منکر نعمت به حق آن گشت لیک

که کند در طاعتش غیری شریک

حق پدید آورد از جنس شما

بهرتان اندر تناسب جفت ها

هم بگرداند از زنان پیدا بنین

بر شما و اولادِ اولاد این چنین

داد روزی هم دگر از طیّبات

مر شما را بر تعیّش در حیات

پس به باطل هیچ آیا بگروند

هم به نعمتهای حق کافر شوند

می پرستند آن به غیر حق که نیست

مالک ایشان را به رزقی بهر زیست

از سماوات و زمین بر هیچ چیز

و استطاعت نیستشان بر خویش نیز

یعنی از آبی که آید ز آسمان

وز گیاهی کز زمین روید عیان

پس مسازید از برای حق مثال

یا شبیهی در پرستش از خیال

زآنکه حق داند فساد قولتان

نیستید آگه شما و از قبح آن

حق مثل زد عبد مملوکی که هیچ

قدرتش نبود به چیزی در بسیج

هم مر آزادی که از نزدیک خویش

رزق نیکو داده باشیمش به پیش

پس کند انفاق زآن فاش و نهان

این دو یکسانند آیا در نشان

پس چو عبد عاجزی با مالکش

نیست یکسان گر که دانی اندکش

هر دو باشند ار چه مرزوق یکی

همچنین مملوک یک کس بیشکی

پس چسان اصنام بی روح و اثر

باشد از وجهی شریک دادگر

حق سزاوار است بر حمد و ثنا

نی جز او از خلق نادار گدا

تا چه جای آنکه باشد مستحق

بر پرستش غیر او از ماخَلَق

او ز توحیدش به ما بنموده راه

وین ندانند اکثر از رأی تباه