گنجور

 
صفی علیشاه

بسم االله الرحمن الرحیم

إِنّٰا أَعْطَیْنٰاکَ اَلْکَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ اِنْحَرْ (۲) إِنَّ شٰانِئَکَ هُوَ اَلْأَبْتَرُ (۳)

بنام خداوند بخشایندۀ مهربان

بدرستی که اعطا کردیم به تو کوثر را (۱) پس نماز گزار مر پروردگار خود را و قربان کن (۲) بدرستی که دشمن تو اوست دم بریده (۳)

بر تو ما کردیم کوثر را عطاء

چیست کوثر خیر افزون بی خطاء

نسل و اعقاب تو را یعنی زیاد

می کنیم اندر اقالیم و بلاد

می نماند بقعه ای اندر جهان

که نباشد نسلی از تو اندر آن

هم بود مروی که کوثر در بهشت

هست نهری کآن بود عنبر سرشت

جمله خیر دنیوی و اخروی

بر تو دادیم از کمال معنوی

پس گذار از بهر رب خود نماز

با خلوص قلب و عاری از مجاز

نحر کن اندر رضاء و راه رب

ز اشتران، کاعلی است ز اموال عرب

برخلاف مشرکان دل سیاه

کاهل حاجت را بر آن ندهند راه

کی شود قربان قبول دادگر

جز که محتاجان برند از وی ثمر

دشمنی کو خواند نسلت منقطع

می نگردد خود ز نسلی منتفع

نسل تو افزون شود در بحر و برّ

هم ثناء و ذکرت اندر هر گذر

می نماند خود مناره و منبری

خالی از ذکر تو اندر کشوری