بسم االله الرحمن الرحیم
اَلْقٰارِعَةُ (۱) مَا اَلْقٰارِعَةُ (۲) وَ مٰا أَدْرٰاکَ مَا اَلْقٰارِعَةُ (۳) یَوْمَ یَکُونُ اَلنّٰاسُ کَالْفَرٰاشِ اَلْمَبْثُوثِ (۴) وَ تَکُونُ اَلْجِبٰالُ کَالْعِهْنِ اَلْمَنْفُوشِ (۵) فَأَمّٰا مَنْ ثَقُلَتْ مَوٰازِینُهُ (۶) فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رٰاضِیَةٍ (۷) وَ أَمّٰا مَنْ خَفَّتْ مَوٰازِینُهُ (۸) فَأُمُّهُ هٰاوِیَةٌ (۹) وَ مٰا أَدْرٰاکَ مٰا هِیَهْ (۱۰) نٰارٌ حٰامِیَةٌ (۱۱)
بنام خدای بخشاینده مهربان
آن در هم کوبنده (۱) چیست آن در هم کوبنده (۲) و چه چیز دانا کرد ترا که چیست آن در هم کوبنده (۳) روزی که باشند مردمان چون پروانه پراکنده (۴) و باشند کوهها چون پشم رنگارنگ وازده (۵) پس اما آنکه گران آمد سنجیدههایش (۶) پس اوست در عیش پسندیده (۷) و اما آنکه سبک آمد سنجیدههایش (۸) پس ماوایش دوزخ است (۹) و چه چیز دانا کرد ترا که چیست آن (۱۰) آتشی است بغایت سوزاننده (۱۱)
ساعت کوبنده مر آینده است
خود قیامت ساعت کوبنده است
تو چه دانی معنی کوبنده چیست
در قیامت حاصل آن کوبنده کیست
قلبها کوبد ز هول و هیبتش
تا که بر طاغی چه باشد شدتش
مردم آن روزند چون پروانه ها
که پراکنده بوند از لانه ها
نزد بعضی مر فراش آمد جراد
که به هم ریزند از یک نیم باد
کوهها گردند چون پشم زده
هم مُلوّن، هم جدا از هم شده
پس هر آن باشد ترازویش گران
از عملهای نکو در آن زمان
پس مگر عیش پسندیده بر اوست
حالش اندر جنّت المأوی نکوست
وآنکه او باشد ترازویش خفیف
هست جایش هاویه اندر ردیف
چه تو را دانا نمود از هاویه
وصف او این است نار حامِیه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.