گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

خط به گرد رخ آن سیم ذقن آمده است

مور در دست سلیمان به سخن آمده است

در هوای لب یاقوت فروغ تو، سهیل

اشک گرمی است که از چشم یمن آمده است

این نه صبح است، که خورشید ز اندیشه جان

به سر راه تو با تیغ و کفن آمده است

چون نباشد خط مشکین تو در گرد نهان؟

که نفس سوخته از ناف ختن آمده است

شور محشر ز گریبان چمن گل کرده است

بلبل نغمه غریبی به چمن آمده است

جامه فتح ضعیفان سپر انداختن است

خصم با تیغ، عبث بر سر من آمده است

گوش ارباب سخن تنگ شکر چون نشود؟

طوطی خامه صائب به سخن آمده است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode