نگر تا نبینی ز ظلم شهی
که از ظلم او سینهها چاک بود
ازیرا که دیدیم کز بد بتر
بسی اندرین عالم خاک بود
چو شد روز آمد شب تیره رنگ
چو جمشید بگذشت ضحاک بود
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نگر تا نبینی ز ظلم شهی
که از ظلم او سینهها چاک بود
ازیرا که دیدیم کز بد بتر
بسی اندرین عالم خاک بود
چو شد روز آمد شب تیره رنگ
چو جمشید بگذشت ضحاک بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهانجوی را نام ضحّاک بود
دلیر و سبکسار و ناپاک بود
خداوند رز تند و ناپاک بود
به ده کهبد و خویش ضحاک بود
جهانجوی را نام سماک بود
دلیر و زبردست و چالاک بود
ز شمشیر از آن سان چکاچاک بود
کز آن هول مریخ را باک بود
بنا دیده دیدن هوسناک بود
بهر جا که شد چست و چالاک بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.