گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خیام

بر لوحْ نشانِ بودنی‌ها بوده‌است،

پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده‌است؛

در روز ازل هر آن‌چه بایست بداد،

غم خوردن و کوشیدنِ ما بیهوده است،

عطار

هر خاک که در جهان کسی فرسوده است

تنهاست که آسیای چرخش سوده است

هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست

مفشان، که سر و فرق عزیزی بوده است

باباافضل کاشانی

هرگز بت من روی به کس ننموده است

و این گفت و شنود خلق، بر بیهوده است

و آن کس که بتم را به سزا بستوده است

او هم به حکایت ز کسی بشنوده است

اوحدالدین کرمانی

چون هستی تو به نیستی آلوده است

غم خوردن نیک و بد او بیهوده است

هیهات که نا آمده را حاصل نیست

افسوس که آنچ رفت چون نابوده است

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
عراقی

هرگز بت من روی به کس ننموده است

این گفت و مگوی مردمان بیهوده است

آن کس که تو را به راستی بستوده است

او نیز حکایت از کسی بشنوده است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه