زیٰادْ بُوتِنِهْ دَوْلِتْ دَرْگٰاهِ دٰاوَرْ
اَفْتوُ بُو تِنِهْ چیرِهْ کِهْ هو کَشِهْ سَرْ
تِهْ کٰارْ بِهْ مِرٰادْ ایزدْ بِسٰا تِهْ تِهْ وَرْ
سی گِرْدِنْ کَشوُنْ، سَرْهونیابونْ تِهْ دَرْ
تِهْ دَوْلِتْ اَنْدی بُو کِهْ کَیْهوُنْ کَشِهْ سَرْ
تِهْ تَخْتْ بَزِهْ وینِمْ، فَلِکْ بِرٰابِرْ
هِزٰارْ زَنْگبُونْ خُونْچِهْ کَشِنْ بِهْ تِهْ دَرْ
هِزٰارْ حَبشی دٰاغْ بَکِشِنْ بِهْ شِهْ سَرْ
اَلِفْ، اَمْروُزْ کَسْ نییِهْ بِهْ تُو بِرٰابِرْ
ب، بِرْمِهْ کِنِنْ، دیدِهْ بِهْ خُونْ بَوّوهْ تَرْ
ت، تٰازِهْ گِل بٰاغْ بَرِ سییِهْ نُووِرْ
ث، ثٰابِتِهْ کِهْ میرْمِهْ شَهْلٰا چِشِ وَرْ
تِهْ خُورِدیمْ بِهْ کَیْهُونْ بَشِّنی شِهْ زَرْ
نَرْگِسْ مَسْتُونْ تیرْ خِرْدِهْ نٰاوَکِ وَرْ
وَجیهِهْ گِل وُ قَوسْ بِرْفِگُونْ گُوهِرْ
گِلِ پِشْتِ کُوهْرِهْ بِیُورِمْ وِ نِهْ وَرْ
گِلِ وَلْگْ، شِهْ لینْگْ نِهِلْ مِنِهْ چِشِ سَرْ
اوُی چِشْ مِنِهْ شُورِهْ، شِهْ لینْگْ نِیٰازَرْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دولت اقبال تو، به درگاه داور فزون باد! / چهرهات چون آفتاب درخشان به هنگام سر برآوردن باد!
ایزدکار را به مراد تو ساخته است، / آنسان که بسی از گردنکشان سر تسلیم به آستانهی تو نهادهاند
دولت تو آنقدر باد که سر از کیهان بدر آورد! / تخت کامرانیت را بر اوج فلک ببینم
هزار زنگی، خوانچه به آستانهی تو بیاورند / هزار حبشی بر سر خود داغ نهند
الف- امروز کسی برابر و همسنگ تو نیست / ب- گریه و زاری کنند (دشمنان) آنچنان که از دیده خون ببارند
ت –تازه گل (گل تازه) باغ به نوبر رسیده است – ث- ثابت است که برای چشم شهلای تو جان میسپارم
خورشید چهرهی تو، پرتو زرّین خود را به کیهان افکند / نرگس مستان تو از ناوک مژه تیر خورده است
گُل رخساره و کمان ابروان گوهر زیباست / گُل پشت کوه را باید برایش (به نزدش) بیاورم
ای برگ گل! پای بر روی چشمم مگذار / اشک چشم من شور است، پای خویش را با آن میازار
هوش مصنوعی: افراد زیادی در درگاه خداوند مستحق رحمت و بخشش هستند. هر کسی که از نیکوکاران باشد، مورد لطف و توجه قرار میگیرد و به او پاداش مناسبی داده میشود.
هوش مصنوعی: خوشا به حال تو که در کارهایت به خواستهات میرسی، زیرا که در راه درست پیش میروی و همیشه در تلاش برای به دست آوردن بهترینها هستی.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به توصیف وضعیت و احساسات شخصی میپردازد. شاعر از حالتی میگوید که گویی در دربار یا مقام سلطنتی قرار دارد و به نوعی در نظر دارد که چگونه میتواند خود را در آن موقعیت نشان دهد. او احساس میکند که تحت فشار یا انتظارات خاصی است و به دنبال اثبات خود میباشد. در واقع، این بیانگر تلاش برای کسب قدرت و اعتبار در جامعه است.
هوش مصنوعی: اگر هزار زنبور عسل به تو حمله کنند، تو را به هزار نیش داغ خواهند زد.
هوش مصنوعی: امروز با کسی که تو را میبیند، مقایسه نکن، زیرا او برای تو همچون کسی است که در برابر تو خون میریزد.
هوش مصنوعی: گل تازهای در باغ بر زمین سیاه روییده است، ثابت است که میمیرد و چشمانش گریان است.
هوش مصنوعی: ما غرق در عشق تو شدهایم، چه کسی میتواند مرگ را از ما بگیرد؟ مانند نرگس مستی که در خیال تو غرق است، تیر هر غم و درد را به جان میخریم.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند گل است و در دلش دنیایی از زیبایی نهفته. میخواهم آن زیبایی را از پشت کوهها بیابم، اما نمیدانم چگونه.
هوش مصنوعی: آب و گل، جلوی چشمان من را نمیگیرند، اما وقتی به چشمان او نگاه میکنم، همه چیز برایم شور و حال میشود، انگار که نیازی به چیزی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.