سِرْخِه گِلْ تماشا کنِنْ، زاغْ پَرْ ریجِنْ
امیر گنه: مه سوته دلْ اُونْ سَرْ ریجِنْ
گرفتارِ اُونْ چٰاهْمِهْ که دَییهْ بیجن
منیجهْ مره چاه بهشت، خد و ریجن
اِسْتٰابیمِهْ خُونِ دِبِلٰا چِشْ ریجِنْ
کبٰابْمِهْ به شه گوشت وُ راغُونْ و ریجِنْ
زِلْفْ ته چییِهْ، گوشْ بنْ پیچن ریجنْ
سی زنگی سوارْ به تُرْکِسْتُونْو ریجِنْ
آچِّهْ گِرْدِنْ ره سِییُو کَمِنْ دپیچِنْ
مه دوستْ با همه ایلِهْ، با منْ و ریجنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
گل سرخ را تماشا میکنند و بر آن پر مشکین (کبود) میریزند / امیر میگوید: دل سوختهام را بر روی آن میریزند
گرفتار چاهی هستم که بیژن در آن بوده است / منیژه مرا در چاه افکند و خود گریخت
ایستاده بودم و خون دو بلا از چشم میریختم / کباب هستم و با گوشت و روغن خود بریان میشوم
زلف تو چگونه است که در بُناگوش میپیچد و افشان میشود! / سی سوار زنگی به ترکستان میگریزند
به گردن سپید و شفاف تو کمند مشکین پیچیده است / دوست من با همه رام است و از من میگریزد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.