اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۴۸ - تمامی سخن ز چشم سوکوار اشکی چو باران همی بارند مسکین سوکواران شب تاریک او بیدار تا روز همی گفت این سخن با گریه و سوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویرگری سوکوار (اندوهگین) میپردازد که از چشمانش اشکهایش مانند باران میریزد. او به حالت غمگین و بیخوابی اشاره میکند که شب را بیدار مانده و با گریه و احساس سوز و درد سخن میگوید.
هوش مصنوعی: از چشمان سوگوار، اشکهایی مانند باران میریزند و این اشکها برای کسانی است که در اندوه به سر میبرند.
هوش مصنوعی: در شب تاریک، او بیدار بود و تا روز ادامه میداد به گفتن این حرفها در حالی که اشک میریخت و احساساتی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی پر خانه دشتی دید هرگز
نه دیوار و نه در بل پست و موجز؟
دو لشکر صفزده در خانههاشان
پس هر لشکری یکی مجاهز
وزیر و شاه و پیلان و سواران
[...]
نگر تا تو نپنداری که هرگز
مرا زنده به زیر آری ازین دز
زهی در نیکویی روی تو معجز
دل من گشت عشقت را مجاهز
نبیند چون من و تو هیچ دیده
بعشق و حسن در آفاق هرگز
ز رویت نیکوان شهر طیره
[...]
پسر گفتش چو آن خاتم عزیزست
بگو باری که سرّ آن چه چیزست
که گر دستم نداد آن خاتم امروز
شوم از علمِ آن باری دلفروز
خداوندان کام و نیکبختی
چرا سختی خورند از بیم سختی
برو شادی کن ای یار دل افروز
غم فردا نشاید خورد امروز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.