شبی پروانهای با شمع شد جفت
چو آتش در فتادش خویش را گفت
که: پیش از تجربت چون دوست گیری
بنه گردن، که پیش دوست میری
سخن در دوستداری آزمودست
کزیشان نیز ما را رنج بودست
دل من زان کسی یاری پذیرد
که چون در پای افتم دست گیرد
درین منزل نبینی دوستداری
که گر کاری فتد آید به کاری
چنینها دوستی را خود نشاید
که اندر دوستی یک هفته پاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، نویسنده به رابطه ی پروانه و شمع اشاره میکند و به دنبال آن به اهمیت دوستی واقعی میپردازد. پروانه وقتی در آتش شمع میافتد، به خودش میگوید که باید قبل از اینکه در دوستی با دیگران تجربه کند، به خود دوستی کند و خطرات را به جان بخرد. وی به این نکته اشاره دارد که دوستی واقعی آن است که در زمان سختی و مشکلات، یار یکدیگر باشند و تنها در زمان خوشی نباید به دوستی بسنده کرد. به طور کلی، شاعر بر این موضوع تاکید دارد که دوستیهای سطحی و ناپایدار نمیتواند برای فرد یاریدهنده باشد.
هوش مصنوعی: شبی یک پروانه به شمع نزدیک شد و آنقدر در حال لذت و شور بود که وقتی مشغول سوختن شد، به خود گفت.
هوش مصنوعی: پیش از اینکه دوستی را به خود نزدیک کنی، باید خود را برای آن آماده کنی، زیرا وقتی با دوست در مسیر میروی، باید شایستگیهای لازم را داشته باشی.
هوش مصنوعی: گفتگو در مورد عشق و دوستی نیازمند آزمون و تجربه است، زیرا از برخی افراد همین دوستیها برای ما دردسرهایی پیش آمده است.
هوش مصنوعی: دل من تنها از کسی یاری میطلبد که در سختیها و زمانی که به زمین میافتم، دستم را بگیرد.
هوش مصنوعی: در این مکان کسی را نمیبینی که به تو عشق بورزد، زیرا اگر مشکلی پیش بیاید، به کار دیگری مشغول میشود.
هوش مصنوعی: دوستی واقعی نباید تنها یک هفته دوام بیاورد، بلکه باید پایدارتر و عمیقتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.