گنجور

 
اوحدی

یارب، این مهمان چون ماه از کجاست؟

وین سپاه کیست و آن شاه از کجاست؟

عکس خورشیدی چنان بالا بلند

بر چنین دیوار کوتاه از کجاست؟

گر ز مرغ جان به شاخ دل رسید

غلغل «انی انا الله» از کجاست؟

دل درین وادی ز تاریکی بسوخت

سوی آن آتش بگو راه از کجاست؟

گرنه خونریزیست این فریاد چیست؟

ورنه بیدادست این آه از کجاست؟

اندرین خرگاه می‌گویند: هست

خوبرویی، راه خرگاه از کجاست؟

اوحدی را پادشاهی بنده خواند

مفلسی را دیگر این جاه از کجاست؟