چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟
دردم تو میفرستی، درمانم از که باشد؟
گفتی: برو ز پیشم، خود میروم، ولیکن
زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟
چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی
گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟
دردم همی فرستی هر ساعت از برخود
باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟
چون بوسهای به زاری هرگز نمیدهی تو
گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟
دوشم به طنز گفتی: کز کیست این فغانت؟
زخم تو میخورم من، افغانم از که باشد؟
جوری که میپسندی بر اوحدی نهانی
گر در میان مردم برخوانم، از که باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شهر فتنه ای شد، می دانم از که باشد
ترکی ست صید افگن، پنهانم از که باشد؟
هر روز اندرین شهر خلقی ز دل برآیند
گر دیگری نداند، من دانم از که باشد؟
دردم گذشت از حد، معلوم نیست تا خود
[...]
در شهر فتنه ای شد می دانم از که باشد
تُرکی ست فتنه افکن پنهانم از که باشد
هر روز اندرین شهر خلقی ز دل برآیند
گر دیگری نداند من دانم از که باشد
هر دم گذشت از حد، معلوم نیست تا خود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.