مرد این ره آن باشد کو به فرق سر خیزد
با غمش چو بنشیند از دو کون برخیزد
من غلام رندی، کو، چون به باده بنشیند
از خود و تو و من او جمله بیخبر خیزد
مرد راهبر باید پیر راهت، ای برنا
ورنه گم شوی با او، گرنه راهبر خیزد
نقش طاعت خود را محو کن، که آن ساعت
خویش بین طاعت بر پرگناه برخیزد
آن چنان که میبینی زاهد ریایی را
گر کسی به دست افتد هم به گوشه درخیزد
با عصای ایمان رو راه وادی ایمن
کندر آن چنان وادی نور ازین شجر خیزد
هر که او درین منزل، شد به خواب و خور قانع
تا که هست و تا باشد خر بمرد و خر خیزد
اوحدی، حکایاتش تازه گوی و پرورده
کز حدیث پوشیده زود دردسر خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون رهبری، درک حقیقت و ذکر روحانی میپردازد. شاعر به ویژگیهای مردان راستین و رندانی که از دنیا و خود بیخبرند، اشاره میکند و میگوید که این افراد در مجالس مینوشند و از آنچه در اطرافشان میگذرد بیخبرند. او همچنین بر اهمیت وجود یک راهبر آگاه تأکید میکند؛ بهویژه بر لزوم رهایی از قید و بندهای دینی و طاعت، که میتواند مانع پیشرفت و درک روحانی فرد شود. شاعر به باور به ایمان و سیر در مسیر روشنایی اشاره کرده و به کسانی که تنها در خواب و خور قانعند، انتقاد میکند و در نهایت به ضرورت روایتهای حکایتمحور و آموزنده در تقدس و واقعیت میپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.