اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۳۱ ای دل غم عاشقی تو را تنها نیست سر نیست که سرگشتهٔ این سودا نیست پوشیده غمی می خور و بیهوده مجوی وصلی که سررشتهٔ او پیدا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دل خود میگوید که غم عاشقی تنها او نیست و دیگران نیز در این حال به سر میبرند. او تأکید میکند که این غم پنهان است و نباید بیهوده به دنبال وصلی بگردی که سرنخی از آن در دست نیست.
هوش مصنوعی: ای دل، نگران نباش، عاشقی تنها نیست. سرگشتگی و سردرگمی در عشق، مختص تو نیست و دیگران هم این حال را دارند.
هوش مصنوعی: غم خود را پنهان کن و نگران وصلت و پیوندی نباش که هیچ نشانهای از آن وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز تو را دسترس فردا نیست
واندیشهٔ فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
این مستی من ز بادهٔ حمرا نیست
وین باده به جز در قدح سودا نیست
تو آمدهای که بادهٔ من ریزی
من آن باشم که بادهام پیدا نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.