اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۸۴ ای خاک در تو سرمهٔ دیدهٔ دل یاد تو دوای دل شوریدهٔ دل من می دهم انصاف که افسوس بود سودای تو در دماغ پوسیدهٔ دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و یاد محبوب اشاره میکند. او میگوید خاکی که در آن چشمی اشکبار دارد، یاد تو آرامبخش دل سرشار از غم است. او افسوس میخورد که عشق تو فقط در دلهای پریشان و خسته باقی مانده و به واقعیت نمیرسد.
هوش مصنوعی: ای خاک مقدس، در تو اشکی از چشمان دل وجود دارد، چرا که یاد تو تسکینی برای دل آشفته و مضطرب من است.
هوش مصنوعی: من با کمال انصاف میگویم که دریغا، آرزوی تو در دل خسته و پژمردهام وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دیدن تو روشنی دیدهٔ دل
یاد تو سکون دل شوریدهٔ دل
انصاف دهم که سخت افسوس بود
سَودای تو در دماغ پوسیدهٔ دل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.