شمارهٔ ۱۰۴
از دل غم او دریغ داریم
این می زسبو دریغ داریم
تا درسر کوی تو بلغزید
پای از لب جو دریغ داریم
دوزیم ز چاک سینه مرهم
زین رخنه رفو دریغ داریم
خود چیست متاع دین که آنرا
از روی نکو دریغ داریم
سیراب و معززیم زانرو
آب از سک کو دریغ داریم
عالم همه ریش آن مه وما
یک خنده از او دریغ داریم
تو گل بجهان فشانی وما
سنگش ز سبو دریغ داریم
عرفی بدما بگو که اسرار
از بیهده گو دریغ داریم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...