گنجور

 
عرفی

اندر این بزم از دوکس شرمنده ام دائم که باز

آنکه بیرونم کشدبعد از قدم کفش من است

اول از بالانشین خود که بعد از وی منم

بعد از آن زیردست خود که هم کفش من است