گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

شب عشاق ز روز دگران در پیش است

مرگ این طایفه، بسیار، ز جان در پیش است

من همان روز که جولان تو دیدم گفتم

که فراموشی ام ز دست و عنان در پیش است

چه غم از پرده دری های نمیم است مرا

که بر انداختن نام و نشان در پیش است

برو ای عقل منه منطق و حکمت پیشم

که مرا نسخه ی غم های فلان در پیش است

رفت عرفی ز پی عقل و به جایی نرسید

گرچه صد مرحله ی کون و مکان در پیش است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode