رفتیم و با غمت دل پر خون گذاشتیم
جان را به صیدگاه تو در خون گذاشتیم
رفتیم و دل رمیده و شبدیز غیر را
با شوق بی عنانی گلگون گذاشتیم
رفتیم و توبه کرده ز میخانهٔ مراد
میل قدح به آن لب میگون گذاشتیم
رفتیم و در زمانه ز غمنامه های تو
نشنودهٔ غم تو به مجنون گذاشتیم
رفتیم و انتقام ستم های غیر را
با عادت طبیعت گردون گذاشتیم
رفتیم عرفی از چمن وصل ناامید
در دل هوای آن قد موزون گذاشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساساتی عمیق از غم و دلتنگی را بیان میکند. او و دوستانش در جستجوی عشق و وصال معشوق به سفر میروند، اما در این راه دلهایشان را با غم و درد پر میکنند. آنها با وجود توبه از میخانه و نوشیدن شراب، اما همچنان به یاد معشوق و زیباییهای او هستند. شاعر از وضعیتی پر از غم و نارسایی در زندگیاش صحبت میکند و به انتقام از ستمهایی که بر او رفته، اشاره میکند. در نهایت، او از ناامیدی در جستجوی وصل معشوق و دلتنگی برای زیباییهای او سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ما از درد فراق تو قلبمان پر از غم و اندوه شد و جانمان را در دام عشق تو گذاشتیم.
هوش مصنوعی: رفیق همراه خود را ترک کردیم و دلتنگی و ناامیدی را با شوق و شادی پر از عشق بر جای گذاشتیم.
هوش مصنوعی: ما تصمیم گرفتیم که از گناهانی که در میخانه انجام دادیم پشیمان شویم و دیگر به سمت شراب نرویم، اما دوباره پیاله را با اشتیاق بر لب میگون (شراب) گذاشتیم.
هوش مصنوعی: ما در دوران خود رفتیم و از غمها و اندوههایی که تو به ما دادهای، هیچکس به اندازه مجنون از غم تو خبر ندارد.
هوش مصنوعی: ما در سفرمان، جواب ظلمهایی که دیگران بر ما روا داشتهاند را به سرنوشت و قوانین طبیعی جهان واگذار کردیم.
هوش مصنوعی: ما به چمن رفتیم، اما از وصال ناامید بودیم و در دل، آرزوی آن معشوق با قد موزون را در سر داشتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.