هر جا که مست و غمزه زن، آن عشوه آئین می رود
دل می چکد، جان می دهد، سر می برد، دین می رود
از وعده گاه وصل او، هر شام تا غمخانه ام
آرام در خون می تپد، امید غمگین می رود
گویا ز عیش آباد وصل، آمد نسیم مژده ای
کز خون دل گل می دمد، وز روی غم چین می رود
گر یار شادی نیست دل، هر گه که نامش می برد
بهر چه غم را بر زبان، صد گونه نفرین می رود
خیزد دعایی از لبم، کز معبد ناقوسیان
تا خلوت حسن قبول، آشوب آمین می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل را دگر در کین ما بر لب چه نفرین میرود
کز سینه تا گوش اثر بر دوش آمین میرود
دست غروری چاک زد پیراهن صبر مرا
کش ناوک ناز از کمان لبریز تمکین میرود
گشتم شهید غمزهای کز زخم گل میرویدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.