در بیان اینکه طالبان راه و عاشقان لقاءاللّه را، از خلع تعینات و قلع تعلقات که هر یک مقصد را، سد راهند و حجابی همت کاه گریزی نیست چه عارف را حذر از آفات و موحد را، اسقاط اضافات واجبند لله در قائله:
چو ممکن گرد هستی برنشاند
بجز واجب دگر چیزی نماند
و اشارت به آن موحد بی نیاز و مجاهد، خانه برانداز که گرد تعلقات را به باران مجاهده فرو نشانید و نقود تعینات را بهوای مشاهده بر فشانید و شرذمهیی از حالات جناب علی اکبر سلام اللّه علیه، که در مرتبهی والاترین تعینات و در منزلهی بالاترین تعلقات بود، گوید:
بازم اندر هر قدم، در ذکر شاه
از تعلق گردی آید سد راه
پیش مطلب، سد بابی میشود
چهر مقصد را، حجابی میشود
ساقی ای منظور جان افروز من
ای تو آن پیر تعلق سوز من
در ده آن صهبای جان پرورد را
خوش به آبی بر نشان، این گرد را
تا که ذکر شاه جانبازان کنم
روی در، با خانه پردازان کنم
آن برتبت، موجد لوح و قلم
و آن بجانبازی، ز جانبازان علم
بر هدف، تیر مراد خود نشاند
گرد هستی را، بکلی برفشاند
کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود
سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود
از تعلق، پردهیی دیگر نماند
سد راهی؛ جز علی اکبر نماند
اجتهادی داشت از اندازه بیش
کان یکی را نیز بردارد ز پیش
تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را، سوخته
ماه رویش، کرده از غیرت، عرق
همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق
بر رخ افشان کرده زلف پر گره
لاله را پوشیده از سنبل، زره
نرگسش سرمست در غارتگری
سوده مشک تر، به گلبرگ تری
آمد وافتاد از ره، باشتاب
همچو طفل اشک، بر دامان باب
کای پدر جان! همرهان بستند بار
ماند بار افتاده اندر رهگذار
هر یک از احباب سرخوش در قصور
وز طرب پیچان، سر زلفین حور
گامزن، در سایهی طوبی همه
جامزن، با یار کروبی همه
قاسم و عبداللّه و عباس و عون
آستین افشان ز رفعت؛ برد و کون
از سپهرم، غایت دلتنگیست
کاسب اکبر را چه وقت لنگیست
دیر شد هنگام رفتن ای پدر
رخصتی گر هست باری زودتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن دربارهی طالبان و راه رسیدن به لقاءالله است که بر خلع تعینات و قلع تعلقات تأکید دارد. در اینجا، مقصود از این تعینات و تعلقات، موانعی هستند که در مسیر پیشرفت و کمال معنوی مانع ایجاد میکنند. به طور خاص، اشاره به مجاهدت و ایثار فردی به نام علی اکبر سلام الله علیه دارد، که در اوج تعلقات و تعینات، با تلاش و جدیت توانست بر این موانع غلبه کند.
شاعر به زیبایی حالات و خصائص علی اکبر را توصیف میکند و از احساسات او در برابر پدرش، امام حسین علیه السلام، صحبت میکند. او به دوستانش و افرادی که در نبرد شرکت دارند اشاره میکند و غم و اندوه را در دل خود نشان میدهد. در نهایت، طلب فوریت برای رفتن و ادامهی مسیر را بیان میکند.
هوش مصنوعی: طالبان در مورد اینکه چگونه باید از محدودیتها و وابستگیهایی که هر یک میتواند مانع از رسیدن به مقصود باشد، صحبت میکنند. این موارد میتوانند برای عارفان و موحدان سنگینی کنند و بر اساس این نظر باید از مشکلات و اضافات غیر ضروری دوری کرد تا بتوان به رضایت و نزدیکی واقعی با خداوند دست پیدا کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که وجود و هستی به تحقق خود برسد، جز آنچه ضروری و واجب است، دیگر چیزی باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: این متن به یک شخصیت مبارز و مستقل اشاره دارد که توانسته است با تلاش و مجاهدت خود، وابستگیها و تعلقات دنیوی را کنار بگذارد و به سوی مشاهده حقیقت گام بردارد. همچنین، به حالاتی از جناب علی اکبر، که در بالاترین مرتبه از تعینات و تعلقات قرار داشت، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در هر قدمی که برمیداری، با یاد کردن از سلطانی بزرگ، احساسات وابستگی مانع از حرکت تو میشود.
هوش مصنوعی: وقتی بحثی پیش میآید، میتواند باعث شود که اهداف اصلی پنهان شوند و مانعی برای رسیدن به آنها به وجود آورد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو مایه روشنی و نشاط روح من هستی و آن کسی هستی که میتواند تمام وابستگیهای دنیاییام را بسوزاند و از بین ببرد.
هوش مصنوعی: در دهکده، نوشیدنیای که روح را پرورش میدهد، خوش و خرم است و نشانهای از آن، همین گرد و غبار است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درباره دلاوران و پهلوانان صحبت میکنم، روی خود را به سوی کسانی که در کار خانهداری هستند، میگردانم.
هوش مصنوعی: آن شخص که در مرتبه و مقام بلندی قرار دارد، منشاء نوشتن و ایجاد دانش و علم است و او کسی است که در عرصه علم به گونهای شجاعانه و با فداکاری عمل میکند.
هوش مصنوعی: با دقت و تمرکز، به آرزوی خود رسید و در نتیجه، تمامی جوانب زندگی را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: او با فداکاری، تمام آنچه را که جمع کرده بود، به آتش کشید و هر چیزی که مانع آرزوهایش بود را از بین برد.
هوش مصنوعی: دیگر هیچ مانعی در راه عشق و وابستگی وجود ندارد؛ فقط علی اکبر باقی مانده است.
هوش مصنوعی: او اجتهادی داشت که فراتر از اندازه بود، به طوری که میتوانست حتی یکی را هم از درک خود دور کند.
هوش مصنوعی: هنگامی که اکبر با چهرهای درخشان و سرشار از شور و شعف، جامعهی آزادگان را تحت تأثیر قرار داد و آن را دگرگون کرد.
هوش مصنوعی: چهره ماه، به خاطر غیرتش، عرق کرده مثل شبنمی که صبح زود بر گلبرگها نشسته است.
هوش مصنوعی: موهای گرهدار مانند گل لاله بر چهرهاش ریخته و زرهای از گل سنبل بر تن دارد.
هوش مصنوعی: نرگس او با شوق و طراوت در دزدیدن عطر مشک، به پرپشتی گلبرگش نشسته است.
هوش مصنوعی: او با شتاب مانند یک کودک آمد و در حین افتادن اشکهایش بر دامان پدرش ریخت.
هوش مصنوعی: ای پدر عزیز! همراهان بارشان را بستهاند، اما بار من بر زمین افتاده و در مسیر مانده است.
هوش مصنوعی: هر یک از دوستان خوشحال در کمبودها و ناپختگیها هستند و از خوشی و شادی، موهای دختری زیبا را به رقص درمیآورند.
هوش مصنوعی: در زیر سایهی درخت طوبی، همه در حال نوشیدن هستند و در کنار یارانی همچون فرشتگان.
هوش مصنوعی: قاسم، عبداللّه، عباس و عون با دستهایی بلند و گشاده، در مقام اجتماعی بالایی قرار دارند و به نوعی برتری و عظمت خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: از آسمان، عمیقترین ناامیدی من این است که کاسب بزرگ، چه زمانی دچار مشکل خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای پدر، زمان رفتن نزدیک شده و اگر اجازهای داری، خواهش میکنم هرچه زودتر اجازه بده تا بروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.